رفتن به محتوای اصلی

تازه یاد معشوقه افتاده‌ام

تاریخ انتشار:
یک نت ـ بعد از سه سال ازدواج وبچه دار شدن تازه یاد معشوقه افتاده‌ام
تازه یاد معشوقه افتاده‌ام

مردی 31 ساله هستم و سه سال است ازدواج کرده‌ام. بلطف خداوند صاحب یک پسر هم شده‌ام. خانواده‌ام را خیلی دوست دارم اما این برایم کافی نیست. نمیدانم به آدمهایی مثل بنده چه می‌گویند. به کم قانع نبوده و همیشه می‌گویم در زمینه اعتقادات دینی و رفتار در خانواده و روابط اجتماعی و موفقیت شغلی و ... خودم و همسرم باید بهترین باشیم.

مثلا در مسائل اعتقادی، هیچوقت به این قانع نیستم که فقط ظواهر دین را حفظ کنم. مدتی در کلاسهای عرفان شرکت می‌کردم که ازدواج کردم و دیدم همسرم نمی‌تواند پا به پای من بیاد لذا دور کلاس های مذکور را خط زدم. در رفتار در خانه هم خیلی خوب شروع کرده بودم اما وقتی دیدم همسرم سوء استفاده می‌کند(البته کم) و گاهی قلدری میکند رفتارم عوض شد.

حال بعد از سه سال ازدواج، تازه یاد یک معشوقه افتاده‌ام که قبل از آشنایی با همسرم قول و قرار ازدواج داشتیم. سه ماه است که عذاب می‌کشم و فکر می‌کنم اگر با همان خانم(معشوقه قبلی) ازدواج می‌کردم اکنون در همه جوانب نمره 100 گرفته بودم. لطفا کمکم کنید تا بتوانم ایشان را فراموش کنم.

بسمه‌تعالی

ضمن عرض سلام و تحیت محضر حضرتعالی، توجه شما را به مطالب زیر جلب می‌كنم:

رضایت داشتن یك فرد از زندگی، تنها منوط به داشتن و برخورداری از نعمت و سرمایه( مادی و معنوی) نیست، بلكه به شناختن نعمت و حق شناسی آن نیز هست! چه بسا فردی از داشته‌های فراوانی برخوردار باشد اما از زندگی خویش رضایت داشته باشد و حال آنكه شخصی در مقابل باوجود عدم برخورداری از داشته قابل توجه، از زندگی خویش راضی باشد.

آن یكی در كنج زندان مست و شادو آن دگر در باغ، ترش و بی مــــراد!

از نگاه روانشناختی، این تفاوت، بیش از هر چیزی به تفاوت نگاه افراد از امور مختلف بر می‌گردد. به تعبیری آنچه كه باعث رضایت و یا عدم رضایت از زندگی یك فرد می‌شود نوع نگاه و زاویه تفسیر و تحلیل وی از امور مختلف است.

اگر ذهن فردی گرفتار تحریفات شناختی گردد، تفسیری كه از امور مختلف خواهد داشت، تفسیری تحریف شده خواهد بود كه در صورت تكرار، خروجی آن می‌تواند اضطراب، افسردگی، نارضایتی از زندگی و...باشد. بد نیست كه در این مختصر به اختصار به برخی از تحریفات شناختی اشاره شود:

1- تفكر دو قطبی یا قانون همه یا هیچ( امور را یا سفید سفید دیدن و یا سیاه سیاه دیدن، مثلا بگوییم باید 20 شوم، در غیر اینصورت كار من ارزش ندارد هرچند 18 باشد.18=0 )

2- فاجعه سازی3- شخصی سازی4- فیلتر صافی5- تعمیم مبالغه آمیز6- تفكر تساوی گونه ( موضوعی را مساوی با دیگری بدانیم. ازدواج=خوشبختی، موفقیت در كنكور= خوشبختی و...)و... .با توجه به این مقدمات و با لحاظ فرمایشات شما، به نظر می‌رسد حضرتعالی در نتیجه‌گیری و قضاوتهای روزمره متاثر از تحریفات شناختی و بویژه تحریف شماره 1 و شماره 6 عمل می‌كنید. و همین امر سبب كمال‌زدگی حضرتعالی شده است. كمال زدگی به این معناست كه ما هیچگاه از داشته‌هایمان احساس رضایت نمی‌كنیم و همواره و البته به صورت غیر منطقی و فارغ از واقعیات، دنبال بیشتر از آن هستیم. كمال زدگی سبب می‌شود تا سطح توقع از خویش و دیگران سنخیتی با واقعیات جاری نداشته باشد. در نتیجه نه تنها هماره از دیگران ناخرسندیم بلكه نسبت به خویش نیز احساس نارضایتی(به صورت پاتولوژیك) می‌كنیم. طبیعی است كه خروجی چنین وضعیتی حق‌ناشناسی،اضطراب، وسواس، خودكم‌بینی و...خواهد بود.

بنابراین به اعتقاد ما، وضعیت فعلی حضرتعالی معلول عدم ازدواج با معشوقتان نیست، بلكه ناشی از نوع نگاه و روش غلط شما در مواجه با مسائل و تفسیر همراه با تحریف از وقایع است. و مادامیكه چنین رویكردی بر قضاوتهای شما حاكم باشد، نتیجه‌ای جز عدم رضایت از وضع موجود ( به صورت افراطی و پاتولوژیك) به دنبال نخواهد داشت چه با معشوقه ازدواج كنید و یا ازدواج می‌كردید و چه ازدواج نمی‌كردید!

و اتفاقا اینكه شما بعد از چهار سال خاره وی را تجدید كرده‌اید نتیجه وضعیت فعلی شماست.

رضایت از زندگی از درون افراد و مبتنی بر سرمایه‌های فردی، می‌جوشد، و اگر قرار باشد از دیگران وام گرفته شود، نه تنها رضایتی در كار نخواهد بود بلكه جز تلاطم و تشویش چیز دیگری به ارمغان نخواد آورد.

براین مبنا پیشنهاد ما این است كه:

1- در صورت امكان به صورت حضوری، به یك روانشناس مراجعه كنید.

2- با افكار مقابله‌ای، تحریفات شناختی را خنثی كنید، مثلا اینكه بین سیاه و سفید طیف گسترده‌ای از رنگهای دیگر هست، پس می‌توان خاكستری هم دید/ اگرچه 20 نشده‌ام اما 18 نمره با 0 فاصله دارم و...

3- تكنیكها و روشهای غلبه بر اضطراب را فرا بگیرید.

4- موفقیتهای خویش را كه در واقع نعمتهای الهی هستند را به صورت روزانه بنویسد و شكر آن را با الحمدالله گفتن ادا كنید!

5- به تغذیه خود اهمیت دهید ( نه كم خوری و نه پرخوری، استفاده بیشتر از ویتامینها(میوه)، ساعت مشخص برای تغذیه و...)

6- به خواب خود اهمیت بدهید ( متوسط 7 ساعت، حذف خواب روزانه و مبادرت به خواب سرشب و..)

7- ورزش، تفریح، مسافرت را در برنامه شخصی بگنجانید.

8- با مشغول ساختن خود به كار جدیدی، فكر خود را از پرداختن به این خانم منصرف سازید. و با خود بیندیشید كه ایشان نیز یك انسان دارای نقص هستند.

9- در صورتیكه آثاری از ایشان نزد شماست، آنها را از بین ببرید.

از درگاه خدای متعال برای حضرتعالی، همسر محترم و فرزند دلبندتان، دلگرمی و صمیمیت بیش از پیش را مسئلت دارم.

در همین زمینه: راهکارهای فراموش کردن عشق های بی هدف

 

منبع :soalcity.ir

دیدگاه‌ها

arman 1392/07/30 - 10:46

سلام
منم همینطوری شدم
باید بسازی فقط تازه شما از من بهتر هستی چرا که من دوست ندارم زندگی الانمو
شما دوست داری
دیدی شما وضعیتتون بهتر از منه

alieh 1393/05/16 - 03:22

be mashoghat fekr nakon
alan shoma ham zan darid va ham farzand
hame fekr mikonan age ba mashoghashun zendegi mikardan khoshbakhbkht budan vali intor nist
zendegito bekhatere goozashtat kharab nakon

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا