یک نت ـ من دختری ۲۱ ساله هستم. قبلا گناهان زیادی کردهام، امّا الان توبه کردهام. در حال حاضر یک خواستگار خوب برای من آمده، ولی مردد هستم که جواب مثبت بدهم.
سرگذشت هاي عبرت آموز
بعد از اینكه از همسرم جدا شدم تنها امید و آرزویم پسرم بود، هنوز هم هست. نمی دانم چرا پسرم من برخلاف بقیه پسرها هیچ تمایلی به ازدواج ندارد.
یک نت ـ زنى از دست همسرش به دادگاه شكايت كرده كه شوهرم شيفته مسابقات فوتبال است و تا سرحدّ عشق به آن مهر مىورزد، هر مسابقه در هر كجا تشكيل شود نخستين مشترى پروپا قرص آن، اوست، فرضاً اين توفيق نصيب او نشود كه مسابقه فوتبال را در محل تشكيل مسابقه ببيند بايد به هر قيمتى هست پاى تلويزيون بنشيند و يا به صداى گوينده راديو گوش كند.
یک نت ـ در يكى از شهرهاى غرب ايران دو خواهر زندگى مى كردن ، يكى از آنها فريب شيطان صفتى را خورد و به راه فحشاء كشيده شد و تمام جوانيش را در اين راه صرف كرد، خواهر ديگرش شوهر اختيار كرد و داراى خانه و زندگى و فرزند شد و همواره نسبت به خواهر فريب خورده اش باتكبر و غرور و بى اعتنايى رفتار مى كرد روزهاى جوانى سپرى گرديد و خواهر فريب خورده پير و فرتوت و درمانده شده و ممرّى براى مخارجش نداشت .
سلام من فكر كردن به ازدواج تمام روز وشبم شده...درس نمیتونم بخونم.سركلاس تمركز ندارم.حواس پرت وعصبی وكم حوصله شدم..حتی حوصله ی انجام دادن كارهایی كه قبلا مورد علاقه ام بوده ولذت میبردم ندارم.
سيما دختري ۲۸ساله وقتي وارد اتاق مددکار اجتماعي کلانتري ۲۶گلشهر شد با صورتي درهم کشيده و عصبي جواب سلام کارشناس مددکار اجتماعي را پاسخ گفت. ا
5 سال به پای مردی ماندم، هر روز و هر ساعت میگفت تو را دوست دارم، اما نمیتوانست تصمیم بگیرد، دندانپزشک بود مرد عاقل و پختهای بود و همین مرا بیشتر جذب میکرد، رئیس دانشکده شد، گفت عشق من صبر کن.
یک نت ـ من پسری 22ساله هسم ودانشجوی کارشناسی بذارین ازاول بگم حدود چندسال پیش یه همسایه ای داشتیم که یه دختر داشتن و باهم رفت و اومدم داشتیم بعد از دو سه سال از اینجا رفتن شهر خودشون یه روز دخترشون که بالغ شده بود بهم زنگ زد و ازم خواست باهم دوست بشیم منم از روی کنجکاوی و کم تجربگی بهش جواب مثبت دادم
من یک مرد 30 ساله ، متاهل و دارای فرزند هستم . از زندگی و همسرم هم خیلی راضی ام و مشکلی ندارم.از یه ماه پیش یکی از شاگردام ( دختری 16 ساله که به اجبار هم عقد کرده ) عاشقم شده
یک نت ـ دختری بود که از چهره اش نمی شد سنش را تشخیص داد، معلوم بود روزی از تیپ و قیافه، چشم و ابرو چیزی از یک خانم زیبا کم نداشته است.
دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد فناوری اطلاعات آخرای سال دوم دوره ی کارشناسی بودم،که در دانشگاه با آقایی آشنا شدم.ایشون در محیط دانشگاه شاغل بودن(دارای یک شرکت طراحی دکوراسیون داخلی هستن) و خودشون تحصیل نمی کردن و دارای مدرک کاردانی گرافیک هستن و 32 سالشونه.
یک نت ـ دختری 28 ساله هستم می خواهم این نوشته روس سایت قرار بگیرد شاید مشكل كسی را قبل از وقوع حل نماید
من پسری27 سال سن دارم و پسری بودم که در تمام مقاطع تحصیلی تلاش زیادی داشتم بلافاصله بعد از اخذ دیپلمم وارد دانشگاه شدم در رشته مدیریت صنعتی در دانشگاه ازاد تهران جنوب قبول شدم همان ترم اول با پسری دوست شدم کهدقیقا در یک روز به دنیا امده بودیم!!! باهم دوست شدیم و اولین دوست دانشگاهیم بود تا اخر دوران تحصیل باهم و کنار هم بودیم جالبتر اینکه هر دو ما با یک معدل فارغ التحصیل شدیم!!
یک نت ـ سلام.... پسری 24ساله هستم دارای مدرک کارشناسی تا حالا هم با دختری دوست نبودم تا اینکه حدود دوماه هست که به صورت اتفاقی با دختری 16ساله که همشهری هم بودیم تو فضای مجازی آشنا شدم.البته تو سایتی باهاش آشنا شدم که بیشتر جنبه سرگرمی داشت.بهش پیشنهاد ملاقات دادم .چندبار پیشنهادم رو رد کرد ولی بالاخره بعد از یک هفته راضی شد همو ببینیم .تو جایی که مادرش کار میکرد همو دیدیم و ازهم خوشمون اومد.
یک نت ـ قصه ای که برای شما تعریف میکنم قصه تلخی بود برای ما.. اما پر از تجربه !!!!!!!! برادر من دو سال پیش با یه خانم که همشهری ما هم نبودن اآشنا شد که البته همه چیز سنتی بود ...
یک نت ـ من مدتی است خواستگارانی دارم بعضی از انها خوب تاحد نرمال هستند ولی خوب جواب منفی دادم فرض یکی از خواستگارانم در حد خوب و کارمند سپاه اهل نماز و خدا و تحصیلاتش از من کمی پایین تر خودم لیسانسم
یک نت ـ از کودکی عمویم مرا عروس خودش و پدرم پسرعمویم را داماد خودش صدا می زد.الان که من هجده سال دارد و خواستگاران زیادی دارم پدرم آنها را رد می کند و می گوید که باید با پسرعمویت ازدواج کنی. من نه تنها پسرعمویم را دوست ندارم بلکه اخلاق های مان هم بهم نمی خورد. راهنمایی بفرمایید.
یک نت ـ بنده جوانی هستم 23 ساله. دندانساز هستم و شغل بسیار خوب و با کلاسی دارم. از لحاظ مالی مشکلی ندارم و به شدت هم به موازین اسلامی معتقدم و دوست دارم خیلی زود ازدواج کنم از لحاظ ظاهری چهره ی زیبایی دارم.
من پسری هستم 31 ساله که به خواستگاری دختری رفتهام و با هم روی خیلی از مسائل تفاهم داریم به جز یک مسئله که هنوز با ایشان مطرح نکردهام و نمیدانم چطور مطرح کنم