رفتن به محتوای اصلی

مرثیه ای برای میوه‌ی ارزان!!! / طنز

تاریخ انتشار:
یک نت ـ مرثیه ای برای میوه‌ی ارزان!!! / طنز
 مرثیه ای برای میوه‌ی ارزان!!! / طنز

 

الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها          سرم سوت میکشد از قیمت بالای "ناول"(1) ها

به زور زوجه ام کآخر مرا ناکار می دارد          به کاری دست یازیدم که آید از خُلا، چل ها

برای میوه مهمانی عصرانه خانم              گرفتم وام با سودی که آرد لرزه بر دل ها

به بازار آمدم دیدم که پول ملی خارج!        فروکش کرده با نرخش برابر گشته پ..کل ها

مرا در محضر مهمان چه امن عیش چون بعدش     نمیدانم کنم بر سر کدامین خاک یا گل ها

کجا دانید حال ما که زیر سایه "بنز"ین            تهِ بنزین، موتور کج کردن و تکرار هندل ها

سر و کارم به پیوند زناشویی کشید آخر       بدک هم نیست، البته چه خوش بود آن اوایل ها

گرانی هست آری هست اما دشمن ار آید        تفنگا روی دوشامون به گردن ها حمایل ها

اگرچشم طمع دوزد به این کشور چنان خاری         به چشمانش رود حتی همین آرای باطل ها(2)

ثوابی گر همی خواهی رها کن دامن ضامن        الا ای بانک اقساطم عقب افتاده، أمهلها !

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا