سرنوشت ابراهيم اشتر بعد از شکست قيام مختار چه شد؟

یک نت ـ ابراهيم بن مالک اشتر پس از فتح بزرگي که در مرز شام و عراق نصيبش شد وابن زياد و عمده لشکر شام را نابود کرد،به دستور مختار دراستان شمال غربي عراق به عنوان استاندار تام الاختيار ماند.
سرنوشت ابراهيم اشتر بعد از شکست قيام مختار چه شد؟

یک نت ـ آنچه مسلم است اين است که يکي از افرادي که در قيام مختار نقش مهمي داشت ، ابراهيم ابن مالک اشتر بود که به جرأت مي توان گفت که در اين قيام نقش فعالي ايفا کرده است.

ابراهيم بن مالک اشتر پس از فتح بزرگي که در مرز شام و عراق نصيبش شد وابن زياد و عمده لشکر شام را نابود کرد،به دستور مختار دراستان شمال غربي عراق به عنوان استاندار تام الاختيار ماند.

ظاهراً دشمنان مختار که به نقش آفريني چشمگير ابراهيم در قيام مختار آگاه بودند،براي ايجاد اختلاف بين آن دو توطئه کرده و در اين راه موفق هم شدند،لذا ابراهيم در ادامه کار از نهضت مختار کناره گرفت، از اين رو در پي حادثه حمله مصعب بن زبير در پيوستن به مختار تعلل و سستي می ورزيد[1]
و حتي گفته شده به نامه هاي مکرر و پشت سر هم مختار پس از شکست اوليه اش از قواي مصعب، توجهي نکرده، نزد او باز نگشت. [2]

از اينرو شايد بتوان حضور نداشتن ابراهيم در کوفه را از دلايل عمده شکست مختار از سپاه مصعب بن زبير برشمرد و نيز ممکن است بتوان گفت، همين کناره گيري او از مختار باعث شده بود که بعد از شهادت مختار مصعب بن زبير از يک سو و عبدالملک مروان از سوي ديگر در او طمع ببندند تا ابراهيم را که مردي پر نفوذ و مدير بود، را با خود همراه سازند؛ از اين رو مصعب نامه اي به ابراهيم نوشته به او وعده داد که در صورتي که حکومت ابن زبير را بپذيرد، امارت مناطق شمالي عراق را به او مي سپارد. [3]
نامه ي مشابهي نيز از سوي عبدالملک مروان خليفه اموي شام به دست ابراهيم رسيد. [4]

ابراهيم با ياران و مشاورانش در اين باب به مشورت پرداخت و سرانجام تصميم گرفت با مصعب بن زبير همراه شود، پس نامه اي به مصعب نوشت و با گروهي از ياران خود از موصل يا نصيبين مقر حکومت خود حرکت کرد و به کوفه آمد و با مصعب ملاقات کرد. [5]
شايد دليل اين تصميم ابراهيم اين بود که با پيوستن به مصعب مي توانست هدف اصليش که نابودي بني اميه بود را پي بگيرد.
سرانجام ابراهيم در سال 72 هجري در پي شکست لشکر عراق از سپاهيان عبدالملک مروان که براي تصرف عراق به جنگ مصعب بن عمير فرستاده شده بودند، در 13 جمادي الاولي در سن چهل سالگي کشته شد[6]-[7] و نزديک سامراء به خاک سپرده شد. [8]

------------------------
پي نوشتها:
[1]. تاريخ الطبري، ج11، ص95.
[2]. الفتوح، ج6، ص287.
[3]. تاريخ الطبري، پيشين،ص 111- 112 و الکامل في التاريخ، ج4، ص275 و الفتوح،پيشين، ص294 و تجارت الامم،ج2 ص213.
[4]. الکامل في التاريخ،پيشين، ص275 و الفتوح، پيشين،ص294 و تجارت الامم،پيشين، ص213.
[5]. الفتوح،پيشين، ص295.
[6]. انساب الاشراف، ج7، ص91 و الکامل، پيشين، ص326 و تجارب الامم، پيشين، ص236.
[7]. البته اين سن با توجه به روايت منقري و ابن ابي الحديد که او را با وجود سن کمش، يکي از حاضرين در جنگ صفين مي­دانند بعيد به نظر مي­رسد. وقعة صفين، ص441 و شرح نهج البلاغه،ج8 ص81.
[8]. زرکلي، خيرالدين؛ الاعلام، بيروت، دارالعلم للملايين، چاپ هشتم، 1986، ج1، ص58.

منبع : انجمن گفتگوی دینی

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده