آیا تعداد ياران امام حسين (ع) در کربلا به 1000 نفر می رسيد؟

یک نت ـ آيا اين صحيح است كه تعداد ياران و اصحاب حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام هنگامي که از مكه به سوي كربلا عزيمت فرمودند به 1000 نفر مي رسيد اما تا رسيدن به روز دهم اين تعداد به 72 يار مخلص منتهي گرديد ؟ لطفا مصدر اين نقل را ذكر فرماييد
آیا تعداد ياران امام حسين (ع)  به 1000 نفر می رسيد؟

یک نت ـ غالب مورخان اسلامي درباره اين موضوع، عبارات کلي و مبهمي دارند که يكي از آنها به شرح زير است:

شيخ مفيد(ره) مي نويسد: «و کان قد اجتمع اليه (عليه السلام) مدّه مقامه بمکه نفر من اهل الحجاز و نفر من اهل البصره انضافوا الي اهل بيته و مواليه ... فخرج(عليه السلام) مبادرا باهله و ولده و من انضُم اليه من شيعته و لم يکن خبر مسلم قد بلغه...» يعني؛ امام حسين (عليه السلام) در مدت اقامتشان در مکه پذيراي عده اي از اهل حجاز و بصره شدند که آنها به اهل بيت و دوستداران ايشان اضافه شدند... و حضرت با تمامي آنها (قبل از اينکه خبر کشته شدن حضرت مسلم(عليه السلام) را دريافت کند) به سوي کربلا حرکت کرد.(1)

برخي هم تعداد همراهان آن حضرت را 82نفر ذكر كرده اند:
شيخ عباس قمي در كتاب نفس المهموم،به نقل از منابعي همچون «مطالب السئول» و «المخزون في تسلية المحزون» مي فرمايد:« و خرج الحسين من که يوم الثلاثاء يوم الترويه لثمان مضين من ذي الحجه و معه اثنان و ثمانون رجلا من شيعته و اهل بيته...» يعني؛ امام (عليه السلام) در روز ترويه (هشتم ذي الحجه) به همراه هشتاد و دو تن از شيعيان و اهل بيت خودشان به سوي عراق حرکت فرمود.(2)

از اقوال مختلف مورخان نمي توان نظر قطعي و مشخصي در مورد ياران و همراهان امام(عليه السلام) هنگام خارج شدن از مکه به سوي عراق ابراز کرد، ولي به طور قطع مي توان گفت: تعدادي از اهل بيت امام(عليه السلام)و اصحاب نزديک، ايشان را همراهي مي کرده اند.

لازم به توضيح است که تعداد همراهان امام(عليه السلام) قبل از شروع جنگ، همواره در نوسان (کم و زياد شدن) بود. گاهي عده اي به سپاه حضرت ملحق مي شدند و گاهي در بعضي از منازل (توقفگاه ها) و قبل از رسيدن به سرزمين کربلا تعدادي از ملحق شدگان به علل گوناگوني از سپاه حضرت ( عليه السلام ) جدا مي شدند و لذا در اين مورد عدد ثابت و مشخصي را براي انصار و ياران امام(عليه السلام) نمي توان مشخص کرد.بعنوان مثال طبق نقل برخي از منابع چون خبر شهادت مسلم و هاني و عبداللّه بن يقطر را بوسيله ي نامه اي به او خبر دادند همچنانکه نامه در دستش بود فرمود:
«بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحيم
اَمّا بَعْدُ فَانَّهُ قَدْ اَتانا خَبَرٌ فَظيعٌ قَتْلُ مُسْلِمِ بْنِ عَقيلٍ وَهانِى بن عُرْوَةٍ وَعَبدِاللّه بْنِ يَقْطُرٍوَقَدْ خَذَلتْنا شيعَتُنا فَمَنْ اَحَبَّ مِنْكُمُ الا نْصِرافَ فَلْيَنْصَرِفْ لَيْسَ عَلَيْهِ مِنّا ذِمامٌ : خبر بس تاءثرانگيزى به ما رسيده است و آن كشته شدن مسلم بن عقيل و هانى بن عروه و عبداللّه بن يقطر است و شيعيان ما دست از يارى ما برداشته اند و اينك هريك از شما كه بخواهد، در برگشتن آزاد است و از سوى ما حقى بر گردنش ‍ نيست».

در اين هنگام بود كه گروهي از همراهان آن حضرت،جدا شدند و در پايان تعداد اندكي ماندند كه اين تعداد عمدتاً همان هايي بودند كه از مدينه با آن حضرت حركت كرده بودند.كساني كه امام را ترك كردند،اعرابي بودند كه به خيال آنكه امام (عليه السلام)به شهري آرام و آماده اطاعت مي رود و در آنجا حكومت خود را به راه مي اندازد،به دنبال آن حضرت به راه افتاده بودند. (3)

مرحوم شيخ عباس قمي در اين رابطه مي گويد: امام(عليه السلام) به اين خاطر به اين كار اقدام كرد چرا كه مي دانست اعرابي كه با او هستند گمان مي كردند كه امام (عليه السلام)به شهري آرام و آماده اطاعت مي رود و در آنجا حكومت خود را به راه مي اندازد؛لذا امام مي خواست كه آنان با او نمانند مگر اينكه بدانند كه بر چه شهري وارد مي شوند. (4)

البته جدايي چنين افرادي طبيعي هم بود.در منابع معتبر از اين منزل(اقامتگاه) به بعد مطلبي كه دلالت بر جدا شدن افرادي از همراهان امام حسين(عليه السلام) داشته باشد،نيامده است،بلكه بر عكس مطالبي مبني بر پيوستن برخي از افراد به امام حسين(عليه السلام) حتي تا روز عاشورا آمده است كه پيوستن حربن يزيد رياحي يكي از مشهورترين اين موارد است.

يكي ديگر از كساني كه با خانواده اش به آن حضرت پيوست،عبدالله بن عمير است كه شبانه از كوفه خارج شد و به جمع ياران امام حسين(عليه السلام)پيوست. (5)

نكته پاياني اينكه در تعداد شهداي كربلا هم اقوال مختلفي وجود دارد شيخ مفيددر«ارشاد» ، بلاذري در «انساب الاشراف» و ابن‌اثير در «كامل» ‌72 نفر را نقل كرده‌اند. مسعودي در «اثبات الوصيه» 87 نفر و سيدبن طاووس در «الملهوف» 78 نفر و علامه «سيدمحسن امين عاملي» در «اعيان الشيعه» 139 نفر را نقل كرده‌اند.
---------------------------
پي نوشتها:
(1). الارشاد،ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي،ج2،ص96.
(2). نفس المهموم،ترجمه علي نظري منفرد،ص215-216.
(3). تاريخ طبري،ج7،ص294؛وقعه الطف،ص166.
(4). نفس المهموم،همان،ص232.
(5). همان،ص319.

منبع : انجمن گفتگوی دینی

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده