کوفه قبل از قيام امام حسين (عليه السلام) چگونه بود؟

یک نت ـ برخي اصحاب رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم) در کوفه که از مهاجرين و انصار و معتقدان به اميرالمؤمنين ( عليه السلام) و هواداران قوي و يا از علاقه مندان آن حضرت بودند،بذر دوستي علي ( عليه السلام) را در ميان قبايل مي پراکندند.
اوضاع کوفه قبل از قيام امام حسين(عليه السلام) چگونه بود؟

یک نت ـ شهر کوفه در پي فتوحات عراق و ايران در سال17ه. ق،تأسيس شد.

اين شهر در حقيقت،پادگان شهري بود که نيروهاي نظامي در آن مسکن گزيدند.بيشتر اين نيروها که هسته اوليه کوفه را تشکيل مي دادند،قبايل يمن(عرب قحطاني،يماني ها) و حجاز( عرب عدناني،نزاري ها)بودند.از بيست هزار خانه ي ساخته شده در آغاز تأسيس کوفه،دوازده هزار خانه به يماني ها و هشت هزار خانه به نزاري ها اختصاص يافت.(1)

بخش ديگري از عرب ها را قبايلي از جمله بني تغلب تشکيل مي دادند و در پي گسترش فتوحات،گروه ديگري به نام موالي در اين شهر بوجود آمد.

شهر کوفه هميشه در منابع تاريخي،پايگاه تشيبع شناخته شده است،به گونه اي که اصل در هر کوفي شيعه بودن او دانسته شده است.در اين رابطه دو پرسش مطرح است : نخست،علت گرايش کوفيان به تشيع و دوم،کيفيت و نوع تشيبع کوفيان.

دليل گرايش کوفيان به تشيع
قبل از هر چيز تذکر اين نکته ضروري است که اکثر شيعيان کوفه، شيعه سياسي بودند نه عقيدتي .يعني در مسايل سياسي همراهي نسبي با اهل بيت(عليهم السلام) داشتند .

براي پاسخ دادن به پرسش نخست توجه به ساختار جمعيتي کوفه مهم است، ساختاري متشکل از نيروهاي يمني و نزاري.بر اساس تحقيقات انجام شده،نيروهاي يمني،زمينه گرايش به امام علي( عليه السلام) و محبت به خاندان او را داشتند و اين رابطه را مربوط به دوراني مي دانند که امام علي( عليه السلام) از طرف رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم) بعنوان حاکم و قاضي،دو بار به يمن اعزام شده بود.در يک نوبت،قبيله همدان در يک روز اسلام آوردند.اما برخي محققان،زمينه اين گرايش را به اعتقادات يمني ها مربوط مي دانند که اين زمينه،آنان را به نوعي اعتقاد مذهبي به امام علي( عليه السلام) سوق مي داد. (2)

برخي اصحاب رسول خدا( صلي الله عليه و آله و سلم) در کوفه که از مهاجرين و انصار و معتقدان به اميرالمؤمنين( عليه السلام) و هواداران قوي و يا از علاقه مندان آن حضرت بودند،بذر دوستي علي( عليه السلام) را در ميان قبايل مي پراکندند،افرادي مانند عمار که از سوي عمر،حدود دو سال والي کوفه بود،عبدالله بن مسعود وزير عمار و معلم و عامل بيت المال کوفه،حذيفة بن يمان که در مسجد کوفه،حلقه درس حديث داشت و عثمان بن حنيف،مأمور خراج. (3)

افزون بر اين افراد،افراد ديگري از صحابه و تابعين که از بزرگان کوفه و هواداران امام علي( عليه السلام) بودند نيز در سوق دادن کوفيان به دوستي با امام علي( عليه السلام) نقش مهمي داشته اند،افرادي مانند مالک اشتر،حجربن عدي،عمروبن حمق خزاعي،کميل بن زياد نخعي،زيد بن صوحان عبدي و ...

با اين حال پيشينه تاريخي تشيبع در کوفه نشان مي دهد که تا زمان عثمان که در سال23 هجري به خلافت رسيد،انديشه هاي امام علي( عليه السلام)،به خصوص از جنبه مذهبي در ميان توده کوفيان مطرح نبوده است،بلکه آنان پيرو مکتب خلفا بوده اند.در سال 23هجري ، وقتي عثمان به خلافت رسيد،يکي از کوفيان به نام«جندب بن عبدالله ازدي» در مدينه حضور داشت.چون به نزد امام آمد و سخنان آن حضرت را شنيد،گفت:«آيا اجازه مي دهي به کوفه رفته،مردم را به سوي شما فرا بخوانم؟»امام( عليه السلام) فرمود:«اي جندب! هنوز زمان آن نرسيده است».

جندب گويد وقتي به عراق باز گشتم،در ميان کوفيان هرگاه از فضايل امام علي( عليه السلام) مي گفتم مرا از خود مي راندند تااينکه به وليد گزارش رسيد و زنداني شدم،ولي عده اي واسطه شده،مرا آزاد کردند. (4)

ظهور و گسترش سياست هاي انحرافي عثمان،اعتراضات مسلمانان،به ويژه کوفيان را برانگيخت،گرچه امام علي( عليه السلام) موضع ميانجيگري را در ميان نيروهاي معترض و عثمان داشت،اما اين امر طبيعي بود که مخالفت هاي اميرالمؤمنين( عليه السلام) با سنت ها و سياست هاي غلط عثمان،توجه معترضان را به خود جلب کند،به ويژه که رهبران ناراضي کوفه از بزرگان و چهره هاي سياسي- مذهبي کوفه و داراي انديشه هاي تشيّع مذهبي بودند.پس از قتل عثمان با وجود طلحه و زبير- دو تن از رهبران معترضان- عايشه شک نداشت که يکي از آندو براي خلافت برگزيده خواهد شد،اما انصار و نيروهاي يمني کوفه و ديگران،تنها سراغ امام علي( عليه السلام) رفتند و به اصرار زياد،او را خليفه خود انتخاب کردند.

انتخاب امام علي( عليه السلام) براي خلافت سياسي بود يا اعتقادي؟؟

اينکه آيا اين انتخاب،تنها يک انتخاب سياسي بود يا همانند گروهي از صحابه و تابعين کوفي که قبلاً به نام آنها اشاره کرديم،بر اساس اعتقاد ديني يعني ولايت و وصايت اميرالمؤمنين و حديث غدير بود،پرسشي است که جاي تأمل و دقت دارد.با توجه به شواهد و سخناني که به هنگام بيعت و پس از ان ايراد شد،به نظر مي رسد هردو گرايش و نظريه – يعني انتخابي بر اساس اعتقاد مذهبي و انتخابي بر اساس اعتقاد سياسي- در ميان کوفيان بوده است،ولي بطور کلي،انتخاب،انتخابي سياسي بوده است نه عقيدتي. (5)

پس از قتل عثمان و خلافت امام علي( عليه السلام)،دو گرايش عثماني و علوي در ميان مسلمانان به وجود آمد.اکثر کوفيان گرايش علوي داشتند و معتقدبودندکه علي(عليه السلام) افزون بر اينکه بر عثمان برتري دارد،هيچگونه دخالتي در کشته شدن عثمان نداشته است و حتي در کمک به او از هيچ کوششي دريغ نورزيده است و خلافت او با توجه به بيعت اصحاب رسول خدا( صلي الله عليه و آله و سلم)،اعم از مهاجران و انصار و بزرگان از تابعين و نيز بيعت عمومي مردم ،يک بيعت کامل و تام و مشروع بوده است.اصطلاحي که براي اظهار چنين عقيده اي بيان مي شد،دين علي در مقابل دين عثمان بود.

نمايندگان اين دو تفکر در جنگ هاي جمل و صفين در رجزهاي خود از اين دو اصطلاح استفاده مي کردند و بر پيروي از اين دو تفکر اصرار داشتند. (6)

آنچه درباره اين موضوع حائز اهميت است و بايد بدان توجه داشت اين است که اين مقدار گرايش به امام علي( عليه السلام) از نظر تاريخي به «مذهب علوي» و يا «تشيع سياسي» و به تعبير برخي محققان به «تشيع عراقي» معروف است. (7)

از منظر اين تفکر،شيخين(ابوبکر و عمر)نيز خليفه مشروع بوده و حتي بنابر گفته قاضي عبدالجبار معتزلي،اعتقاد به برتري شيخين بر اميرالمؤمنين( عليه السلام) از اعتقادات تشيع سياسي بوده است. (8)

از نظر فقهي،ميان اين دو و علي( عليه السلام) تفاوتي نيست.چه بسا در برخي موارد،سنت شيخين را بهتر قبول داشتند و آن را بر سنّت امام علي( عليه السلام) نيز ترجيح مي دادند، بطوري که در کيفيت تقسيم غنائم جنگ جمل به امام گفتند:«اعطنا سنة العمرين». (9)

اين موضوع تا بدانجا بود که امام( عليه السلام) نتوانست برخي کارگزاران دوران عمر را عزل کند.براي مثال،شريح قاضي را به دليل مخالفت مردم و به دليل اينکه از طرف عمر منصوب شده بود،عزل نکرد و مردم به صراحت به امام گفتند که ما تنها به اين شرط با تو بيعت کرده ايم که چيزي را که ابوبکر و عمر مقرر کرده اند،تغيير ندهي.(10).
-----------------------------------
پي نوشتها:
(1). الحياة الاجتماعيّة في الکوفة في القرن الاول الهجري، محمدحسين زبيدي، ص42.
(2). تشيع در مسير تاريخ،محمد جعفري،ص15 به بعد.
(3). طبقات الکبري،ابن سعد،ج3،ص193.
(4). الارشاد،شيخ مفيد،ج1،ص242؛شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد،ج9،ص57.
(5). بازتاب تفکر عثماني در واقعه کربلا،محمدرضا هدايت پناه،ص24.
(6). تاريخ طبري،ج3،ص522.
(7). تاريخ تشيع در ايران ،رسول جعفريان،ج1،ص22-23.
(8). تثبيت دلائل النبوة،قاضي عبدالجبار،ج1،ص62-63.
(9). اخبار الطوال،دينوري،ص207.
(10). شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد،ج14،ص20.

منبع : انجمن گفتگوی دینی

 

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده