شوهرم دست بزن داره با كمربند ميفته به جوونم و كلي كتكم ميزنه

فداتشم عزیزم....
تا حالا این کارو نکردم لاریسا جون انجام میدم خداکنه درست بشه شکمم تازگیا در اومده خیلی کمه ولی بدم میاد شوهرمم شکم خوشش نمیاد واسه همین دوس ندارم بزرگ بشه ..مرسی عزیز از راهنماییت

سلام لاریسا جونم خوبی عزیزم من همه پیاماتو خوندم چقدر تو مهربونی گلم خیلی مواظب خودت ونی نی کوچولوت باش میای اجی من بشی؟؟

فدات مريم جان لطف دارى به من چشم حتما مواضبم آره من كه از خدامه خواهراى عزيزى مثل شما داشته باشم

فدات اجی لاریسا من دو سال ازت کوچیکترم وخواهر ندارم اما خیلی کوچیکتم عاشقتم بوس بوس مامان اینده

فدات خانوم :) دختر من خيلى خوشبخته كه خاله اى مثل تو داره

الهییییی اجی نی نی دختره؟ چه اسمی واسش انتخاب کردی؟؟

اسم كه فرهاد بعضى وقتا اسماى خيلى مسخره ميگه ولى من ٢ تا اسم انتخاب كردم آويسا با مليسا هم وزن اسم خودم هست :)))) فرهادم خوشش اومد فقط به شوخى ميگه چرا مثل اسم تو باشه مثل من باشه بزار فرياد هـم وزن فرهاد ؛) منم ميگم فرهاد اين همه سليقه رو از كجا آوردى بعد ميگه خوب بده بزار فريبا ولى

خیلی قشنگن اجی پریسا چطوره اسم خوبیه؟

اجی تو قدت چند سانته؟ چشات چه رنگیه من قدم167سانت چشام مشکیه

سلام لاریسا جونم چ اسمای قشنگی ملیسا خیلی قشنگه
سلام مریم جون خوبی عزیز؟!
بچه ها رفته بودم دو سه روزه شمال یخ زدم خیلی سرد بود
اصلا تو دریا ک نشد بریم دارم حسرت آب بازی رو میخورم

سلام عسل جونم اره خیلی سرده شمال تابستون برو که هوا خوبه وحسرت نخوری

اخى عسل خوشبحالت دلم شمال خواست :) خوب بود خوش گذشت عزيزم
مريم جان من چشام رنگ ميشى هستش قدم ١٧٢ موهام مشكى

خوش گذشت عزیزم جاتون خالی ردیف کنید همگی بریم خخخخخخخ
حنانه نیستش نگرانش شدم

واى من كه از خدامه ولى فرهاد و كه ميدونى اجازه نميده :(
حنانه حسابى سرش گرم نينيشه

اجی لاریسا تو چند وقت که ازدواج کردی؟؟

لاریسا جونم اسم نی نی تو بذار ماهتیسا خیلی قشنگه یعنی صورتی شبیه ماه

شاهینم اجازه نمیده عزیزم ولی الکی واسه خودمون خوش باشیم الکی مثلا ما میخوایم بریم شمال

سلام خوبین همگی؟
من ی آدم خسته ام میخوام داستان زندگیمو بگم تا سبک بشم
من سه سالم بوده ک پدرم فوت کرده تک فرزندم تو سن 17سالگی عاشق شدم و با پسری دوست شدم واسه هم میمردیم 19سالم بود ک با هم ازدواج کردیم عاشقونه زندگی میکردیم من جز مادرم هیچکسی رو نداشتم فقط ی خاله داشتم و دارم ک شهرستانه ...خانواده شوهرم خیلی بهش کنایه میزدن ک زنت بی کس و کاره ی دختر بی کس و کار گرفتی اوایل جوابشونو میداد ولی کم کم تحت تاثیر قرار گرفت مادرم رفته بود شهرستان پیش خالم اونجا تو صحرا خوابیده بودن مادرمو مار نیش زده بود و تو خواب نفهمیده بود و .......... وقتی بی مادر شدم فهمیدم واقعا بی کس و کارم شوهرم خیلی بد شده بود خیلییییییی ....میگفتم من همون یاسمنم ک عاشقم بودی ولی......شوهرم یه 8ماهی میشه ک سرم هوو اورده...اورده تو خونه ای ک من زندگی میکنم میگه بدت میاد برو آخه کجا برم کجا رو دارم ک برم گاهی میگم برم پیش خالم ولی با نگاه سنگینه شوهرخالم چیکارکنم...شبا ک از سرکار میاد پیشه هووم میخوابه شبا رابطه جنسی برقرار میکنن جوری ک من صداشونو بشنوم و عذاب بکشم روزا از اتاق در میام ب زنش ی چیز بگم شب ک میاد انقدر کتک میزنه ک بی حال میوفتم خسته شدم کاش بمیرم

یه روز تو دفتر خاطراتم داشتم مینوشتم زنش خونه نبود تنها بودم ی دفعه شوهرم اومد اسم شوهرم محمده
منو دید گفت چی مینویسی از زیر دستم کشید خوند و داد بهم دقیقا نوشته بودم دلم واسه گذشته هام تنگ شده واسه محمده مهربونم ک دوسم داشت و کلی چیزه دیگه....هی رفت تو اتاق تو آشپزخونه هی با خودش درگیر بود تا بهم گفت پاشو ببرمت بهشت زهرا سره خاک پدر مادرت ...خیلی وقته نرفتی با هم رفتیم حاضر شدنی مانتو پوشیدم گفت پالتو بپوش هوا سرده گفتم ندارم که....اعصابش خورد شد رفتیم واسم پالتو خرید

من اسمم یاسمنه 24 سالمه ٬تو تهران ب دنیا اومدم ولی مامانم اصالتش تبریزی بوده بابام تهرانی بوده
اسم شوهرم محمده اسم هووم لیلا هستش قدم 166.وزنم 64 رنگ چشمام میشی رنگ موهام خرمایی

سلام فسقل منم بدنیا اومد:-)

یا سمن جونم شوهرت چند سالشه عزیزم

مريم جان نزديك ٣ ساله واى عسل جونم مرسى چه اسم قشنگى انتخاب كردى
اخى ياسمن جان عزيزم غصه نخور گلم بيشتر برو سمت شوهرت يادش بنداز كه چقدر همو دوست داشتين

سلام یاسمن جان خوبی پس چرا اسم تو گذاشتی ستایش؟!!؟!
عزیزم چرا با این مرد زندگی میکنی مهریه تو بگیر برو ی خونه بگیر تنها زندگی کن کار پیدا کن مهریت چقدره؟!

حنانه جان مبارکه عزیز..یاسمن جان طلاق بگیر.

سلام حنانه جونم خوش قدم باشه خدا بهتون ببخشه....قربونش بشه خالش...همون آرتین گذاشتی؟!

لاریسا جونم همون ماهتیسا بذار خیلی قشنگه ب فرهاد بگو ببین چی میگه

واااااای مامان حنانه مبارک باشه عزیزم

سلام عسل خانم مهریه ی من ۱۱۴تا هستش ولی از طلاق میترسم از تنها موندن تو شبا میترسم.مریم خانم شوهرم ۳۰سالشه

سلام خانوم تبريك ميگم عزيزم ايشالا به ناز تو و همسرت بزرگ بشه گلم :)))

الهی حنانه ناااززیی تعریف کن طبیعی یاسزارین شوهرت اخلاقش چجوری شد حتما خیییللیی خوشحاله. یاسمن جان خیلی ناراحت شدم خدابه حق امام حسین گشایش توی کارت ایجادکنه

اره اجی عسل ارتین گذاشتیم...مرسی لاریسا جونم و مریم جونم،، لیداجان ..سمیرا جون طبیعی ،دکتر گفتش فقط همون لحظه درد داره بعدش دیگه اصلا درد نداره سزارین واسه رحم وجنین وخودم و...خطرناکه...شوهرم قوربون صدقه هردو مون میره دیگه خخخ فعلا که به فکر بچه دومیه یه هفته نرفته سر کار میگه ببین نی نی چقد نازه حالا من یه دختر میخوام داره دیوونم میکنه خخ:))))

اره عسل جونم به فرهادم گفتم گفت همشون قشنگه خودت هر چى دوست دارى بزار
آخى ياسمن الان چجوريه باهات؟

یاسمن جان هووت چند سالشه گلم؟

سلام اون 26 سالشه قبل اژ اینگه با محمد ازدواج کنه از شوهرش طلاق گرفته بود

منم شوهرم کتکم میزنه با سیلی کمربند خیلی دوسش دارم اما تحمل این همه خورد شدن و ندارم اونم منو دوست داره 2سال تمام فقط بهم التماس کرد تا راضی به ازدواج شدم اون موقع هم میگفت همه اینا رو یه روز با کمربند تلافی میکنم فک میکردم شوخی میکنه و هیچ وقت با این همه دوس داشتن چنین کاری نمیکنه اما الان ...دیگه هیچ راهی ندارم خیلی ناراحتم ...نمیتونمم طلاق بگیرم بهش عادت کردم انتخاب خودم بوده ...دوسش دارم

سارا جان چند سالته خودت وشوهرت؟

مریم جان خودم 29 شوهرم 30 سالشه

لاریسا دیروز با شاهین دعوام شد تو کاشین سره اینکه داشتم ی چیز تعریف میکردم با صدای بلند گفت صداتو بیار پایین منم گفتم وا چی میشه مگه اونم شروع کرد ب فحش دادن ک من بدم میاد داری با من بلند حرف میزنی منم گفتم تو هم الان مودب باش درست حرف بزن
ب قرآن با مشت همچین زد تو فکم الان تمام فَکَم درد میکنه خیلی گریه کردم

انقدر تو ماشین گریه کردم ک ب معذرت خواهی افتاده بود
ولی من گریم بند نمیومد .

فدات بشم من عيبى نداره عسل جونم آخى گلم شايد عصابش از جاى ديگه بهم ريخته بوده الان قهرى باهاش؟

عسل جونم منم اينقدر ناراحتم از دست فرهاد ديروز مهمونى دعوت بوديم بعد موقع رفتن ديدم رفت دونبال دوستاش چند نفرشون با ما اومدن بعد رفتيم اونجا دوستاشو ديده انگار نه انگار من هستم همش با اونا بود منم هيچكى رو نميشناختم يه گوشه نشسته بودم بعد تر از اون يه دختر بود مى گفتن عاشق فرهاد بوده فرهاد نشسته بود با دوستاش رو به اونا كرده بود و هى ميرقصيد خيلى ناراحتم

مردا همشون مغز ندارن انگار ک نمیفهمن زنشون ناراحت میشه
...دقیقا من ب شاهین میگم من از این حرص میخورم ک میدونی از کاری ناراحت میشم و باز انجام میدی میگه من از کجا بدونم
باید بهشون بگی ک ناراحت شدم ک هزار مدل هم خودشونو تبرعه میکنن
خلاصه لاریسا جونم خیلی بد گیر افتادیم بین این مردا

ن قهر نیستیم ولی هنوز اون صحنه ها جلو چشمامه
نمیدونم چیکارکنم اصلا
شوهره من ی اخلاقی داره نباید با کارش مخالفت کرد
نباید تو کارش دخالت کرد از نظره اون زنی خوبه ک مرد هرکاری دلش میخواد بکنه زن فقط دهنشو ببنده و سرشو بندازه پایین

چرا نمیرین تو تلگرام گروه نمیسازین حرف نمیزنین

خيلى بدهستن مردا خودخواه هستن

الان بعد از اون قضیه ب جای اینکه من ناراحت باشم اقا با من سرسنگین شده .همش میگه از اون شب ب بعد حسم بهت از بین رفته منم گفتم درکت میکنم چون دقیقا منم همون طور شدم
خیلی خیلی خیلی خیلی اذیتم میکنه فقط صبوری میکنم

نادیا جان من شوهرم نمیذاره برنامه چتی داشته باشم

سلام بچه ها خوبین؟

اخى عزيزم اين مردا كه نميخوان كم بيارن به خاطر اشتباهشون اين كارارو ميكنن تازه جورى رفتار ميكنن كه تو مقصرى اخلاقشونه غصه نخورى گلم