پسری۲۲ ساله هستم و یک ترم از دانشگاهم باقی مونده و البته سربازی هم دارم از طرفی علاقه شدیدی نسبت به یکی از دختران دانشگاه دارم البته تا حدودی هم با کمک اموزش دانشگاه نسبت به اون یک سری شناختهایی پیدا کردم
دانشگاه
دختری هستم ۲۳ساله. تاحالا با هیچ پسری دوست نبودم مگر دوسه روز اونم توفضای مجازی که بعدش پیشنهاد رابطه و س.ک.س میدادن ومن کلاقطع رابطه میکردم.
دانشگاه برای برخی بیش از زندگی علمی و پژوهشی بار زندگی مجردی را به همراه دارد.
هیجی دیگه ابر و ماه خورشید و دوست ناباب دست به دست هم داده اند و بنده متاسفانه علاقه مند شده ام به ارتباط با جنس مخالف
تو دانشگاه با یه پسر ۲۹ ساله که دکترای برق میخوند آشنا شدم بعد از علاقه ای که بینمان ایجاد شد تصمیم بر این شد که خانواده پسر برای خاستگاری به خانه ما بیایند-
خانمی ۲۷ ساله هستم دارای همسر. و. فرزند. که رابطه خوبی هم با هم داریم دردوران مدرسه و کمی در دانشگاه فردی شاد و شیطون بودم و دوستان زیادی داشتم و هنوز هم با خیلی از اونها در ارتباطم ولی از اون دوران به بعد دیگه نمیتونم با کسی ارتباط برقرار. کنم.
یک نت ـ دختری 27ساله هستم که ظاهری معقول و پوشیده با مانتو داشتم. بنا به تحصیل در دانشگاه شهرستان، به چادر با همۀ سختیهایش علاقمند شدم و در موردش تحقیق کردم. رفته رفته بصورت پنهانی و نه در حضور خانواده چادرم را سر کردم. مادرم بشدت مخالف چادر بوده و میگوید دختر باید شیک و امروزی باشد
یک نت ـ ۲۱ سالم هست و تو دانشگاه به دختری شدید علاقمند شدم و یه جورایی فکر می کنم عاشقش شدم... چون هم از لحاظ عقلی و هم از لحاظ قلبی اعتقاد دارم که بهترین مورد است و مطمئن هستم که این یک احساس گذری نیست.
یک نت ـ خیلی زود از همان سن 9 سالگی سروگوشم بجنبه و زود به بلوغ برسم .شاید تعجب اور باشه ولی دلم میخواست از سن 12 سالگی که زود ازدواج کنم .
یک نت ـ من ی مدتیه ی مشکلی پیدا کردم و اعصابمو ریخته بهم و نمیدونم چیکار کنم گفتم پستش بکنم تا کسایی ک میتونن کمک کنن.. مشکل من یکی از همکلاسی های دختر هستش...قبلا استادمون ی پروژه بهمون دادن و من با یکی از دخترای ب شدت مغرور هم گروه شدم و مجبور بودم تحملش کنم...ب شدت مغرور بود و ناز نازو...خوبه دختر مغرور باشه ولی نه دیگه اینطوری...
یک نت ـ دختری مذهبی هستم که تحصیلاتم را در دانشگاه تهران و درحال حاضر دانشجو تحصیل در این دانشگاه ها به من روحیه ادامه تحصیل و تلاش در جهت علم دینی داده است اما خواستگاری دارم که دارای تحصیلات لیسانس است و فردی مذهبی و هیئتی اما روحیه کار علمی ندارد و بیشتر مایل به کار کردن است تا ادامه تحصیل. ولی من دوست دارم همسر آینده ام زمینه ساز ظهور باشد. مشکل دیگر اینکه او مایل است در روستا خودمان زندگی کنیم اما من دیگر تحمل محیط های کوچک را ندارم. بیشتر به خاطر اینکه خودش و خانواده مذهبی اش و کفویت وشناخت کافی دودل هستم لطفا راهنمایی کنید.متشکرم
یک نت ـ من دختری هستم که حدود ۳ سال با پسری در دانشگاه آشنا شدم، ما ابتدا مثل همکلاسی بودیم، با جمع دوستان با هم ارتباط داشتیم. کمی که گذشت ارتباط ما نزدیکتر شد، کم کم به هم علاقه پیدا کردیم و به اینجا رسید که او درخواست ازدواج به من داد.
یک نت ـ با سلام خدمت مشاورین مجرب سایت، پسری 23 ساله مشغول تحصیل در دانشگاه هستم مدتی قبل به یک دختری در دانشگاه علاقه مند شده و نزدیک دو ماه است که با هم رابطه داریم و روز به روز بیشتر به هم وابسته تر میشویم چندین بار عمدا برای امتحان بحث های جنسی پیش کشیده ام
دو سال پیش با یکی از هم دانشگاهی ام آشنا شدم و به هم علاقمند شدیم، درسم تمام نشده بود به همین علت به همین علت نمیتوانستم اقدام به خواستگاری کنم، تمام این دو سال با هم در ارتباط بودیم و هر روز سر نماز با تمام وجود از خدا میخواستم ما را به هم برساند،
خودارضايی,خودارضایی در مردان,خودارضایی در دختران,راه ترك خودارضایی,بهترين روش برای ترك خودارضایی,با چه راهی خودارضایی را ترك كنيم؟
یک نت ـ آیا درست است بعضی از آقایان در محیط کار یا در دانشگاه خواستگاری میکنند؟
یک نت ـ مدتی است که دچار یک علاقهمندی نسبت به یک خانم که شرایطش تقریبا با من یکی است پیدا کردهام، حداقل ظاهرش اینگونه نشان میدهد.
از اوایل عقد متوجه علاقه شدید شوهرم به زن پسرعمویش شدم. 3 سال تحمل کردم هربار که آنجا میرفتیم از حالتها، نگاهها، لحن حرف زدن، بیقراریاش
یک نت ـ چند ماه است که خواهر بزرگترم ازدواج کرده است. فرزند آخر خانواده هستم و 30 ساله. دوست دارم زودتر ازدواج کنم ولی قسمت نمیشود میترسم پیر شوم و مورد تمسخر و ترحم اطرافیان قرار بگیرم.
یک نت ـ دختری ۲۴ ساله هستم ۳ سال پیش با فردی آشنا شدم به قصد ازدواج،اما حالا که آمده است به خواستگاری من با مخالفت شدید خانواده ام روبرو شده