رفتن به محتوای اصلی

شعر ولادت امام سجاد سازگار

تاریخ انتشار:
میلاد امام سجاد, اشعار میلاد امام سجاد,شعر کوتاه ولادت امام سجاد,متن مولودی ولادت امام سجاد,اشعار ترکی میلاد امام سجاد,شعر میلاد امام سجاد,شعر ولادت امام سجاد سازگار,مدح ولادت امام سجاد,شعر کودکانه میلاد امام سجاد,شعر ولادت امام سجاد برقعی
شعر ولادت امام سجاد سازگار

یک نت ـ شعر ولادت امام سجاد سازگار

ای اختر تابان قمرت باد مبارک

ای مادر ایران پسرت باد مبارک

ریحانۀ خیر البشرت باد مبارک

از خوب‌تران خوب‌ترت باد مبارک

-فرزند تو بر پنج قمر نور دو عین است

-با نـام علی آینـه روی حسین است

ای پیش رویت آینه شمس ولایت

ای همسر و ای مادر دو رکن هدایت

امروز خدا کرده علی بر تو  عنایت

رویش کند از آینه غیب حکایت

-گل بوسه بزن بر روی این گل پسر امشب

-این جان حسین است که داری به بر امشب

این خوب‌ترین گل زگلستان خلیل است

این آینه حسن خداوند جلیل است

این بر ملک و جن و بشر پیر و دلیل است

بی‌مثل بدیل است، جمیل است، جمیل است

-طوبای بهشت علوی این ثمر توست

-تبریک که میلاد یگانه پسـر توست

زیبا پسر تو پدر هشت امام است

در پنجم ماه آمده و ماه تمام است

این بر شهدا حامل خون است و پیام است

این حجّ و زکات است و صلات است و صیام است

-بـا هـر نفسش نغمـۀ تکبیر مبارک

-بر خال و خطش آیۀ تطهیر مبارک

ای نخل وجودت، ثمر یوسف زهرا

ای روی تو قرصِ قمرِ یوسف زهرا

ای پاره قلب و جگر یوسف زهرا

ای یوسف زهرا، پسر یوسف زهرا

-گلبوسه شیـرین دعـا بـر دهن تو

-آیات خـدا مـوج زده در سخن تو

ای با سخنت زنده شده جان ولایت

ای روح کتاب الله و ریحان ولایت

پیغامبر خون شهیدان ولایت

از اشک شبت سبز گلستان ولایت

-تو خون خدا در بدن خون خدایی

-فریـاد خروشـان تمــام شهـدایی

ای مرغ سحر مست مناجات شب تو

پیوسته دعا بوسه نهاده به لب تو

بال و پَرِ پرواز دعا تاب و تب تو

ای وحی خدا بال زده در طلب تو

-وصف تو شده زینت آیات شریفه

-از متن مناجات تو داریم صحیفه

ای وجه تو بر وجه خدا منظر دیگر

سجاده خاکت دل شب سنگر دیگر

مارا نبود غیر شما یاور دیگر

برما نگشودند جز این در، درِ دیگر

-ما در دو جهان بنده فرمان شماییم

-در موج بلا دست به دامان شماییم

ما راست گدایی و شما راست کرامت

داریم همه عمر به کوی تو اقامت

ای بر همه ملک الهیت امامت

یک حرف ز قد قامت کرده قیامت

-جن و بشر و حور و ملایک همگان گوش

-با صوت مناجات تو دادند زکف هوش

رخسار تو هنگام دعا سوره نور است

سروِ قدِ تو سبزتر از نخلۀ طور است

ما را همه جا با نفست فیض حضور است

بی روی گلزار جنان خانه گور است

-در دیده آن بنده که پاکیزه سرشت است

-دامان بقیع تو بهشت است، بهشت است

ای بر تو درود از نبی و از علی و آل

ای سرو قدت وقت مناجات شده دال

ای روح عبادت زده بر دور سرت بال

کی مثل تو با بودن در بند کُند حال

-کی مثل تو در حال چهل روز اسیری

-در سلسله بر سلسله ها کرده امیری

تو حج و زکاتی و صلاتی و صیامی

تو یک تنه در شام بلا فاتح شامی

در گوشۀ ویرانه سرا عرش مقامی

آری تو امامی، تو امامی، تو امامی

-هر چنـد که در ابـر، رخِ مـاه بگیرد

-مـه چهره‌گشایـی کند و ابـر بمیرد

ای جان دو عالم، همه عالم به فدایت

ای جن و بشر یک‌سره محتاج دعایت

ما دست گشودیم به دامان ولایت

«میثم» متحیّر که چه گوید به ثنایت

-ما را چه رسـد نزد شمـا مدح سرایی

-بهتر که گشاییم سویت دست گدایی

شعر ولادت امام سجاد سازگار

نسیـم آورَد بـوی عطــر بهــارانفضـا گشتـه خـرّم چو روی نگاران

سمــا ســرخ‌تر از رخ لالــه‌رویانزمیـن سبزتــر از خــط گلعـذاران

ملـک مشـک افشانـد از عطر گیسوفلک بر زمین بارد اختـر چـو بـاران

ندا مـی‌دهد مـرغ شـب لحظه‌لحظهکه روشن شده چشمِ شب‌زنده‌داران

جمـال خــدا را بــه بیـت ولایتبیاییــد یــاران ببینیــد یــاران!

عروس محمّد علی زاد امشبولیِ خـدا را ولـی زاد امشب

الا ای همـه خلق عالم خدا راخدا خوانده امشب شما را شما را

برآییــد از پــردۀ تیرگــی‌هاببینیـد بـی‌پرده روی خـدا را

در آغوش فُلک نجات دو عالمببینیـد روشـن چـراغ هدا را

ببینیـد در لیلــۀ پنجِ شعبانرخِ چارمیـن حجّتِ کبریــا را

بگردیـد دور حریـم جمــالشببینید هم مروه را هم صفا را

امام شهیدان که جان است جان راگرفتـه در آغـوش، جان جهان را

دل عالمـی بستــه بــر تـار مویشز شمس الضحی برده دل ماهِ رویش

حیات است مرهون عیـن الحیاتشبقا قطره‌ای کوچک از آب جـویش

تو گویـی کـه از صبـح روز ولادتدمد وحی صاعـد ز نـای گلــویش

ننوشیــده مــی، ساقیـان بهشتیفتادنـد مستانــه پــای سبـویش

نبـرده است تنهـا دل دوستـان راکه دشمن بوَد کشتۀ خلق و خویَش

خصالش محمّد کمالش محمّد(ص)جلالش محمّد جمالش محمّد(ص)

سـلامُ علـی آلِ طاهــا و یاسیــنبه این خلق و این خوی و این عزّ و تمکین

رخش مصحف فاطمه، حُسن، قرآنپُر از «قدر»و«واللیل»و«والشمس»و«والتین»

درود الهــی بــر آن خُلـق نیکوسلام محمّد بر آن خوی شیرین

نماز از خضوعش بـه پـرواز آیددعا از نفس‌های او بستـه آذین

به سجـاده‌اش آسمان آورد سربه ذکر دعایش خدا گوید آمین

سلام خدا بر خضوع و خشوعشقیام و قعود و رکوع و سجودش

درود خداونــد حــی جلیلــشبه قدر و کمـال و جمال جمیلش

عجب نیست در مسلخ عشق و ایثاراگـر بوسـه بـر دست آرد خلیلش

عجـب نیست کز عرشۀ عرش اعلاطـواف آرد از چــارسو جبرئیلش

سلاطین غلامش، خواتین کنیزشطوایـف مریـدش، قبایل دخیلش

حجـر شاهـد عـزت و اقتــدارشهشـام ابـن عبدالملک‌ها ذلیلش

بسا تخت شاهی فرو رفت در گلکجا حاکم گِل شود حاکم دل؟

«هشـام» استـلام حجـر تـا نمایددر آن ازدحــام خــلایق نشایــد

نه قدری که از وی شـود قدردانـینه کس بود تا کس بر او ره‌گشایـد

بـه ناگــاه دیدنــد آمــد جوانــیکـه پیوستـه او را حَجر مـی‌ستاید

گشودنــد حُجّــاج از چـار سو، رهکـه آن شاهـد حسـن یکتـا بیـاید

یکی خواست تا سر به پایش گذاردیکـی رفـت تـا جـان نثارش نماید

یکی گفت نامش چه باشد هشاما– حسد را نگر- گفت: نشناسم او را

به ناگه «فرزدق» خروشید در دمکه: ایـن است نجل رسول مکرم!

تو چون می‌کنی در مقامش تجاهل؟من او را بـه از خویشتن می‌شناسم

نمـاز اسـت بـی او گنـاه کبیرهثواب است بی او خطـای مسلّم

تعـالیم اسـلام از اوست جـاریقوانین توحیـد از اوست محکم

چراغـی است بـر قلـۀ آفرینشامام است بـر جملۀ خلـق عالم

سلام و رکوع و سجود است از اوقنوت و قیـام و قعود است از او

امامـی اسـت کـو را امـم می‌شناسدکریمـی اسـت کـو را کرم می‌شناسد

صفا، مروه، مسعی، حجر، حجر، زمزمطـواف و مطـاف و حـرم مـی‌شناسد

بیابـان مکـه، منـا، خیـف، مشعرسمـاوات و لوح و قلم مـی‌شناسد

زمین می‌شناسد، زمان می‌شناسدعرب می‌شناسد، عجم می‌شناسد

یم و قطره و ماه و خورشید، او رابـه ذات الهــی قسـم می‌شناسد

سلام خدا بر اب و جد و مامشمسلمان بود هر که داند امامش

سلام ای سلام خـدا بـر سـلامت!درود ای کـلام الهــی، کــلامت!

تو هم سجده؛ هم سیدالساجدینیکه قلب حسین است بیت‌الحرامت

مسلمـان نباشم نبـاشم نبـاشمندانـم اگـر بـر خـلایق امـامت

سلام خدا بـر سجـود و رکوعتدرود خـدا بـر قعــود و قیـامت

حجر بر در خانه‌ات قطعه سنگیمقـام آورد سـر بـه پای مقامت

تو حَجّی صلاتی زکاتی جهادیتو ممدوح بـا نامِ زین العبادی

تو در تیرگــی‌ها سـراج المنیریتو همچون پیمبر، بشر را بشیری

سمـاوات و عرشند در اختیـارتتـو آزادۀ عالمـی، کـی اسیـری؟

تو در کنـج ویرانه‌ها هـم بهشتیتو در زیــر زنجیرهـا هـم امیری

به پای تو سر کرد خم «سربلندی»تو تنها به نزدِ خدا سر به زیری

یمِ هشت بحری و درِّ سـه دریاولـی خداونــد حــیّ قدیـری

تو «قدر» و «تبارک» تو «فرقان» و «نوری»تو عیسـی تـو گردون تو موسی تو طوری

تو با خطبه‌ات شام را شـام کردیتو همچون علی فتح اسـلام کردی

تو از شـام، پیغـام خـون خـدا رابه هر عصر و هر نسل، اعلام کردی

تو بـر روی دشمـن نمـودی تبسّمتو حتی به «مروان» هم اکرام کردی

تو دل پیش زخـم‌ زبان‌هـا گشودیتو دعـوت ز سنـگِ لبِ‌ بـام کردی

تو در کوفه یک لحظه دخت علی رابـه اوج خروشیــدن آرام کــردی

تو با صبر و با حلم و با استقامتبـه قـرآن بقـا داده‌ای تا قیامت

تو زمزم، تو مروه، تو سعـی و صفاییتو فرزنـد کعبـه، تـو خیـف و منایی

تو قرآن، تو احمد، تو حیدر، تو زهرا(س)تـو در حُسـن، آیینـۀ مجتبــایی

امامـی و، پیغمبــری از تـو زیبدکــه تنهــا پیــام‌آورِ کــربلایی

کلامت بوَد وحیِ صاعد چه گویمتــو از پــای تـا سر کلامِ خدایی

دعـا بــر دهـان و لبت بوسه آردهمانــا همانــا تــو روح دعـایی

چه بهتر که «میثم» ثنای تو گویدبـرای تـو خوانـد، بـرای تو گوید

 

شعر ولادت امام سجاد سازگار

الا سیر عروجت تا سحرگاه

من الله و الی الله و مـع الله

نهان از چشم‌ها اسرار خود را

علی با چاه می‌گفت و تو با ماه

تـو قرآنی… تـو ایمانی… تـو دینی

تـو سر تـا پـا امیرالمؤمنینی

شعر ولادت امام سجاد سازگار

نخلهای بلند نخلستان

بارش رحمتی که دیده تویی

با دعای غلام دارد

آسمان مدینه می بارد

شعر ولادت امام سجاد سازگار

کامَش که با گلبوسه یِ ارباب وا شد

ذکرِ لبِ کـرب و بلا شـکرِ خـدا شد

آمـد به دنـیا عـزّتِ ایـرانِ ما شد

عَرشِ خدا با دیدنِ گهواره …تا شد…

خَم شد که بُگْذارد دو دیده زیرِ پایش

لـرزیده عـالَم با تکـان‌های عَـبایَش

شعر ولادت امام سجاد سازگار

به ناگه «فرزدق» خروشید در دم

که: ایـن است نجل رسول مکرم!

تو چون می‌کنی در مقامش تجاهل؟

من او را بـه از خویشتن می‌شناسم

نمـاز اسـت بـی او گنـاه کبیره

ثواب است بی او خطـای مسلّم

تعـالیم اسـلام از اوست جـاری

قوانین توحیـد از اوست محکم

شعر ولادت امام سجاد سازگار

بیا بگو چه کشیدی تو در چهل منزل

بگو که بست به زنجیر دست و پایت را

بیا بگو چه به روز رقیه آوردند

بگو چگونه کشیدند عمه هایت را

کسی که حرف خدا و کتاب می‌آورد

کنار یک سر تشنه شراب می‌آورد

شعر ولادت امام سجاد سازگار

چراغـی است بـر قلـۀ آفرینش

امام است بـر جملۀ خلـق عالم

سلام و رکوع و سجود است از او

قنوت و قیـام و قعود است از او

امامـی اسـت کـو را امـم می‌شناسد

کریمـی اسـت کـو را کرم می‌شناسد

صفا، مروه، مسعی، حجر، حجر، زمزم

طـواف و مطـاف و حـرم مـی‌شناسد

شعر ولادت امام سجاد سازگار

نسیم پنجم شعبان ز. راه آمده است

صدای پای بهاران ز. راه آمده است

ببین بدون پیمبر بدون جبرائیل

دوباره آیه‌ی قرآن ز. راه آمده است

شعر ولادت امام سجاد سازگار

سی سال بعد ِ کرببلا… ، در مدینه هم

از گریه هاش محشر کبری به پا شده است

هم کربلا وکوفه و هم شام  ، این امام

مجموعه ی تمامی این روضه ها شده است

 

شعر ولادت امام سجاد سازگار

ای اهل دعا! روح دعا باد مبارک

در دیـده تجلای خدا باد مبارک

این عید مبارک، به شما باد مبارک

لبخند امـام شهدا بـاد مبـارک

جان در بدن عالم ایجاد مبارک

آمد به جهان حضرت سجاد، مبارک

شعر ولادت امام سجاد سازگار

طریق روضه خواندن را ز. تو آموختم، اما.

طریق نوکرى را باید از قنبر بیاموزم

دعا را از ابوحمزه، مکارم را از اخلاقت

تجافى جهان را از همین منظر بیاموزم

شعر ولادت امام سجاد سازگار

میان بیشه‌ی شیران هاشمی امشب

غزال عرصه‌ی ایمان ز. راه آمده است

فقط نه اینکه ز. راه آمده عزیز عرب

عزیز دختر ایران ز. راه آمده است

 

شعر ولادت امام سجاد سازگار

خدا امشب ولیّش را ولی داد

جمالی منجلی نوری جلی داد

حسین بن علی چشم تو روشن

که امشب بر تو ذات حق علی داد

شب وجد امـام عالـمین است

که میلاد علی بن الحسین است

شعر ولادت امام سجاد سازگار

امام چارم آوردی بـه دنیا

عروس حضرت زهرا مبارک

عبادت‌های حیدر یـاد آمد

که عید حضرت سجاد آمـد

 

شعر ولادت امام سجاد سازگار

امروز دل اهل ولایت شاد است

میلاد سعید اشرف ایجاد است

آن قدر به درگاه خدا کرد سجود

معروف از آن به سید سجاداست

میلاد سید الساجدین(ع) مبارک باد

بازگشت بالا