رفتن به محتوای اصلی

همزبانی با رهبر

تاریخ انتشار:
یک نت ـ سالی که نیمه‌ی آن گذشته است، با یک دستور کار روشن آغاز شد: همدلی و هم‌زبانی دولت و ملت.
همزبانی با رهبر

یک نت ـاقتضای این حکم، شرایط مه‌آلود کشور در کمرکش مذاکرات هسته‌ای بود که فرجام آن نامشخص می‌نمود و چندماهی طول کشید تا در قامت برجام ظاهر شد. بازگشت به همان سخنرانی ابتدایی، هشداری را بازمی‌تاباند که حول‌وحوش ایجاد دوقطبی موافق-مخالف مذاکرات در ماه‌های آتی برجسته شد و مخاطبان اصلی آن، از سویی کارگزاران حکومتی و در رأس آن‌ها دولت بود و از سویی دیگر، نیروهای مؤمن و انقلابی. دولتی که در نظام اسلامی باید مورد حمایت مردم قرار بگیرد، «حتّی از سوی آن کسانی که به این شخص خاص در دولت رأی ندادند»، با تأکید بر این نکته که «این مخصوص این دولت نیست، مربوط به همه‌ی دولت‌هاست» و در ادامه پرداختن به نحوه‌ی عمل منتقدان که «تذکر دادن باید جوری باشد که موجب بی‌اعتمادی عمومی نشود، اهانت وجود نداشته باشد و روش‌های خشم‌آلود وجود نداشته باشد»،

در این بین البته یک جریان داخلی با هم‌پیمانی عناصر خارجی، در حال طراحی مداوم چهره‌ی بزک‌کرده‌ی شیطان بزرگ بودند و جالب آنکه این خط به‌شکلی هم‌زمان و توأمان از سوی سران کاخ سفید نیز تعقیب می‌شد تا آنجا که در سخنرانی‌های علنی‌شان اعلام کردند حذف شعار «مرگ بر آمریکا» مساوی است با امنیت و اشتغال برای ایرانی‌ها و فراموش کردند چه تجاربی در همین نزدیکی‌ها (از حیث مکانی و زمانی) در معرض قضاوت است و آنچه در لیبی و مصر و عراق می‌گذرد، دلالت محکمی است بر بطلان رابطه‌ی میان دستِ دوستی دادن با نظام سلطه و برقراری آرامش و رفاه.

سرانجام در آخرین چهارشنبه‌ی مهرماه ۹۴، سندی که برجام خوانده می‌شود، با وجود داشتن «نقاط ابهام و ضعف‌های ساختاری»، با لحاظ شروط و خطوط قرمزی که «مراقبت دقیق و لحظه‌به‌لحظه» را می‌طلبد، برای اجرا به دولت ابلاغ شد که مقدمه‌ی آن مشتمل بر صورت‌بندی عینی شعار سال بود: تمجید از روال قانونی بررسی دقیق و مسئولانه‌ی برجام توسط متولیان مذاکره، مجلس، شورای‌ عالی امنیت ملی و رسانه‌ها که «با همه‌ی اختلاف‌نظرها، در مجموع تصویر کاملی از این موافقت‌نامه در برابر افکار عمومی نهادند.» چراکه مجموعه‌ای پرحجم از کار و تلاش در پیرامون مسئله‌ای رخ داده بود که «از جمله مسائل به‌یادماندنی و عبرت‌آموز جمهوری اسلامی» است. «عبرت‌آموزی» زیرین‌ترین لایه‌ی این چرخه طولانی نشست‌وبرخاست‌های دیپلماتیک بود که نقطه‌ی نزاع را نه درون برجام، بلکه پسابرجام تعریف می‌کرد؛ چراکه برخلاف تبلیغات دشمنانه، «در ایران هیچ‌کس نیست که نخواهد مسئله‌ی هسته‌ای... با مذاکرات حل بشود.» پس دوقطبی‌سازی کاذب را باید نفی کرد و این نکته را تبیین نمود که آنکه عهدشکن و غیرقابل اعتماد است، طرف اصلی مقابل ملت ایران، یعنی آمریکاست

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا