آیا روایتی در مورد قداست سرزمين کربلا وجود دارد؟

یک نت ـ مقدس‌ترين شهر عراق پس از نجف اشرف كربلا است و آن تربتي است كه اجساد پاك و غرقه به خون شهيدان عاشورا و به ويژه سرور آنان و سيد جوانان اهل بهشت، ابا عبدالله الحسين ـ عليه السلام ـ و برادر با وفا و بزرگوارش حضرت ابوالفضل العباس ـ سلام الله عليه ـ را در خود جاي داده است.
 قداست سرزمين کربلا قبل از شهادت امام حسين(عليه السلام)

یک نت ـ كربلا مكاني است كه كمتر مكاني در شهرت و قداست به پايش مي رسد. بعضي گفته‌ اند ريشه كربلا از كلمه «كربله» گرفته شده و كربله يعني به سستي گام برداشتن يا سست شدن گام‌ها و يا از «كربال» به معني غربال كردن و چون كربلا سرزميني خالي از ريگ و سنگ و درخت بوده به همين خاطر به اين نام ناميده شده. اين سرزمين اسامي ديگري مثل نينوا، غاضريه، ‌ماريه و ... هم دارد.

با وجود اين كه پيشينه تاريخي كربلا بسيار قديمي بوده و به دوران بابليان مي‌رسد ولي از آنجا كه مدارك تاريخي در اين باب كم و ناچيز است نمي‌توان شناخت دقيقي را نسبت به تاريخ كربلا پيش از اسلام به ‌دست آورد.

مقدس‌ترين شهر عراق پس از نجف اشرف كربلا است و آن تربتي است كه اجساد پاك و غرقه به خون شهيدان عاشورا و به ويژه سرور آنان و سيد جوانان اهل بهشت، ابا عبدالله الحسين ـ عليه السلام ـ و برادر با وفا و بزرگوارش حضرت ابوالفضل العباس ـ سلام الله عليه ـ را در خود جاي داده است.

تاريخ شهر كربلا در دوران اسلامي از هنگام شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ آغاز مي‌شود و از آن هنگام تاكنون اين شهر همواره در جان و روح و روان شيعيان و مؤمنان بوده و روز به روز بر آبادي و وسعت آن افزوده شده است. مهم‌ترين متعلقات قلبي شيعيان در اين شهر عبارتند از: 1. حرم پاك و مطهر سرور و سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين ـ عليه السلام ـ ؛ 2. قتلگاه؛ 3. تلّ زينبيه؛ 4. حرم منور و پاك ابوالفضل العباس ـ سلام الله عليه ـ ؛ 5. آرامگاه حبيب بن مظاهر؛ 6. مرقد حر؛ 7. مقام حضرت حجت؛ 8. آرامگاه طفلان مسلم و ... .

در برخي روايات به قداست اين سرزمين اشاره شده است:

* عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم ) قال: «... و هي اطهر بقاع الارض واعظمها حرمة و إنها لمن بطحاء الجنة : کربلا پاکترين بقعه روي زمين و از نظر احترام بزرگترين بقعه‏ها است و کربلا از بساطهاي بهشت است».(1)

*قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم): «يقبر ابني بأرض يقال لها کربلا هي البقعة التي کانت فيها قبة الاسلام نجا الله التي عليها المؤمنين الذين امنوا مع نوح في الطوفان : پسرم حسين در سرزميني به خاک سپرده مي‏شود که به آن کربلا گويند، زمين ممتازي که همواره گنبد اسلام بوده است، چنانکه خدا ياران مومن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد» .(2)

*حضرت علي (عليه السلام) روزي گذرش از کربلا افتاد و فرمود:«هذا... مصارع عشاق شهداء لا يسبقهم من کان قبلهم و لا يلحقهم من کان بعدهم : اينجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهيدان است شهيداني که نه شهداي گذشته ونه شهداي آينده به پاي آنها نمي ‏رسند» (3)

*قال علي (عليه السلام): «واها لک ايتها التربة ليحشرن منک قوم يدخلون الجنة بغير حساب‏ : چه خوشبويي اي خاک! در روز قيامت قومي از تو بپا خيزند که بدون حساب و بي درنگ به بهشت روند».(4)

علاوه بر اين در روايات متعددي به اينکه روزي در اين سرزمين اهل بيت پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم ) به شهادت خواهند رسيد نمونه هاي فراواني داريم. آنچه پيش از به شهادت رسيدن حضرت امام حسين( عليه السلام ) بود اين بود كه هم پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم) و هم حضرت علي( عليه السلام ) شهادت امام حسين( عليه السلام ) را در كربلا پيشگويي كرده بودند و حتي امام حسين( عليه السلام ) نيز شهادت خود را پيشگويي كرده بود و به برخي از پيامبران پيشين هم شهادت آن حضرت وحي شده بود، (5).که به برخي از اين روايات اشاره مي کنم:

*ثمه بن سليم مي گويد : در سفر شام همراه امام به سرزمين کربلا رسيديم ، نماز به جماعت خوانده شد. پس از نماز امام علي( عليه السلام ) ، مقدار از خاک کربلا را بوييد و فرمود : آه اي زمين کربلا، مرداني از تو روز محشر مي آيندکه بدون حسابرسي وارد بهشت مي گردند » پس از جنگ صفين اين خبر غيبي امام را به همسرم جرداء با شگفتي رساندم گفت : امير المؤمنين جزء حق سخن نمي گويد روزگار سپري شد تا لشکريان ابن زياد به سوي کربلا مي رفت، من هم با آنان به کربلا رسيدم که سخن امام به يادم آمد . فوراً ً خود را به امام حسين ( عليه السلام ) رسانده و خبر غيبي امام علي ( عليه السلام ) را به امام گفتم فرمود: به ياري ما آمده اي يا جنگ با ما؟

گفتم: هيچ کدام، فرمود : پس دور شو، زيرا هر کس کشته شدن ما را بنگرد و ياری ندهد در جهنم خواهد بود.(6)

*مرحوم شوشتري مي نويسد :ورود به زمين كربلا باعث حزن و رقت است چنانكه نسبت به جميع انبياء واقع شد چون روايت شده كه همه پيامبران به زيارت كربلا توفيق يافته اند :(همه انبياء زيارت نمودند آن مقام شريف را و در آن توقف كرده گفتند: ای زمين تو مكاني پر خير هستی در تو دفن خواهد شد ماه تابان امامت)(7)

*هر يك از پيامبران كه وارد كربلا مي شدند صدمه اي بر ايشان وارد مي شد دلتنگ مهموم گشته از خداوند سبب آن را سؤال مي نمودند خداوند وحي مي فرمود كه اين زمين كربلاست و در آن حضرت حسين عليه السلام شهيد خواهد شد.(8)

*هنگامي كه حضرت آدم به زمين فرود آمد حوا را نديد دنبال او مي گشت تا كربلا گذر نمود بدون سبب غمگين شده سينه اش تنگ گرديد و چون به محل شهادت حسين عليه السلام رسيد پايش لغزيد و بر زمين افتاد و خون از پايش جاري شد .

سربه آسمان بلند كرد و عرض نمود : خداوندا آيا گناهي از من صادر شد كه مرا به آن معاقب فرمودي ؟ من همه زمين را گشتم و مثل اين زمين به من بدي نرسيد .

خداوند به او وحي نمود كه اي آدم گناه نكردي ولكن فرزندت حسين عليه السلام در اين مكان از روي ستم كشته مي شود خون تو به موافقت خون او جاري شد.

عرض كرد : قاتل او كيست ؟‌ وحي آمد :‌قاتلش يزيد ملعون اهل آسمانها و زمين است . آدم گفت :‌اي جبرئيل ( درباره قاتل آن حضرت ) چه كنم ؟‌ گفت : او را لعن كن . پس آدم چهار بار او را لعن كرد و به سوي عرفات روانه شد پس در آنجا حوا را يافت.(9)

* هنگاميكه حضرت نوح سوار كشتي شد تمام جهان را سير نمود چون به كربلا رسيد طوفاني شد ( و آن كشتي به تلاطم افتاد ) و نوح از غرق شدن ترسيد به پروردگار خود عرض كرد : خدايا همه دنيا را گشتم چنين حالتي مثل اين زمين به من دست نداد !

جبرئيل نازل شد و فرمود : اي نوح در اين محل حضرت حسين فرزند زاده محمد (صلي الله عليه و آله و سلم ) خاتم انبياء و فرزند علي عليه السلام خاتم اوصياء كشته مي شود

پرسيد : اي جبرئيل قاتل او كيست ؟ پاسخ داد : قاتل او ملعون هفت آسمان و زمين مي باشد . پس نوح چهار مرتبه او را لعن كرد سپس كشتي سير نمود تا به جودي رسيد و در آنجا مستقر شد .(10)

آنچه مسلم است سرزمين کربلا در روايات با قداست و فضيلت داشتن معرفي شده است.
----------------------------
پي نوشتها:
(1). بحار الانوار، ج 98، ص 115 و نيز کامل الزيارات، ص 264.
(2). کامل الزيارات، ص،269، باب 88، ح 8.
(3). بحارالانوار، همان، ص 116.
(4). شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 4، ص 169.
(5). بحارالانوار، ج 44، ص 223 و ص 250.
(6). شرح ابن ابي الحديد، ج3 ، ص 169.
(7). بحارالانوار،همان،ص301،ح 10
(8). همان،صص242تا 244.
(9). همان، ح37.
(10). همان، ح 38.

منبع : انجمن گفتگوی دینی

 

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده