آیا علوم غریبه نوعی سحر وجادو است؟

بر اساس اسلوب پیشوایان دین معیار عرفان به هیج وجه صدور اعمال ماورائی از انسان نیست. و آیا غیر از این است که بهترین منبع برای تمییز عرفان سخنان پیشوایان دین است؟
علوم غریبه

یک نت ـ مطلبی که می خواستم عرض کنم شاید کمی تند به نظر بیاید گرچه وجه علمی دارد:

بسیاری از افراد که وجهه و ظاهر مثبتی دارند و به مسایل مذهبی نیز اشتغال دارند که همراه با بعضی پدیده های خارق العاده است به غلط لفظ عارف اطلاق می شود مثل هزاران عارف قلابی که به معراج رفته اند! این درحالیست که بر اساس اسلوب پیشوایان دین معیار عرفان به هیج وجه صدور اعمال ماورائی از انسان نیست. و آیا غیر از این است که بهترین منبع برای تمییز عرفان سخنان پیشوایان دین است؟

اما نکته دوم اینکه متاسفانه فرهنگ اشراقی اسلامی شیعی این تناقض را در خود حمل می کند هم جادو و هم عرفان را در خود هضم کرده است، به این صورت که جادو را به صورت علوم غریبه آن هم کامل حلال برای نوادگان و نسل برتر عرفا دانسته اند همچون شیخ حسنعلی نخودکی، علامه بحر العلوم، علامه حسن زاده عاملی و ... . جادو از حیث مثبت و منفی بودنش چه جادوی سفید که با نیروهای مثبت سروکار دارد و چه سیاه که با نیروهای شر سروکار دارد در مذهب حرام اعلام شده نه تنها در احادیث پیشوایان دین اسلام بلکه در تمامی ادیان دیگر ممنوع اعلام شده که مرز دین با جادو تعیین می شود چطور این آقایان خود را عارف می دانند غیر از این رسوخ میراث جادوگری نمیتواند باشد؟!

همانطور که می دانید به طور خلاصه علوم غریبه، جادو، و Magic در لاتین و jâdug  در پهلوی به مجموعه افسون ها تعاویذ ورد ها و مجموعه اعمال خاصی گفته می شود که انسان را با نیروهای غیبی که جادوگر به آنها ایمان دارد مرتبط می سازد و از آن ها انرژی می گیرد و در کارهای خود استفاده می کند، این ها همگی میراث تجربیات روحی معنوی چندین هزار ساله تاریخ بشریت محسوب می شود که با روش و سنت های مختلف وجود داشته مثل سنت فراعنه مصر، سنت های کابالیستی، سنت کهانت اعراب قبل از اسلام، دوران قرون وسطی جادوی سیاه، سنت ویکانیسم و جادوهای مدرن قرن که امروزه در ادبیات تخیلی و سینما رسوخ کرده.

اما در سنت اسلامی کله سر نامیده می شود شیخ بهایی آن را منسجمانه گرآوری کرد اختصار کیمیا هنر تبدیل عناصر لیمیا علم تسخیرات، هیمیا علم طلسمات، سیمیا علم هنر ترکیب تخیل اراده و همچنین عناصر فیزیکی یا علم مانیه تیزم، ریمیا علم شعبده بازی و چشم بندی که سیمیا هم قابل کاربری است به اضافه علم اعداد و اوفاق و منادل که ملحقات آن است.

 اما این به اصطلاح عرفا که گاها نیمی از عمر شریف خود را کسب جادو کرده اند و البته در جهت نیک آن گام برداشتند استفاده از نیروهای غیبی برای کمک به مردم و دفع نیروهای شر با همه این اوصاف این اساتید عارفان جادوگر سفید باید خوانده شوند چون علوم غریبه جادوست و کسی که حتی به یکی از هنرهای آن دسترسی پیدا کند جادوگر و طبق نظرات بعض از آیات عظام کافر و مرتد است. حال ما نمی دانیم این علم اعداد و اعداد و اوفاقی که حضرات عارف شیخ نخودکی آقای قاضی و جناب حسن زاده انجام می دهند کدام معصوم فرموده؟!
چون در اسلام که نبوده شاید از هری پاتر نقل شده! خب مشخصا برای ارتباط با عناصر عالم سفلی ولو نیروهای علوی آن بوده. تمامی این نیروها و قدرت های عرفا که خارج از کنترل بشر معمولی بوده بله؛  باید گفت بخشی از آنها کمک از عناصر سفلی بوده است و همچنین ارتباط و تسخیر فرشتگان که حضرات به شدت به آن اشتغال داشته اند. ببینید میان ارتباط غیر کنترل شده با غیب و ارتباط سازماندهی شده و سیستماتیک فرق هست. اولی شما به علت رقت قلب و صفای باطن می توانید با موجودات دیگر وصل شوید و ازایشان کمک بگیرید مثل اجنه و فرشتگان و ارواح مردگان به (صورت محدود)، اما روش دوم کاملا سازماندهی و سیستماتیک استفاده از عناصر طبیعی و ترکیب با عناصر آسمانی تحت شرایط بسیار خاص شما در ارتباط با عناصر غیبی کاملا مشخص شده از عوالم دیگر قرار می گیریند خواه فرشته باشد خواه عوالم سفلی باشد اجنه نیک و اجنه شرور و خواه شیاطین بالاخص باشد.

        اما این بزرگواران عزیز تمامی ارتباط ها را کتمان و انکار می کرده اند. شما که از طریق دایره ابجد که یکی از ۳۶۰ دایره موجود است برای کارها استفاده می کنید به دنبال پیدا کردن اجنه و فرشتگان مسلط بر آن اسامی هستید دیگر، مخاطب ابله که نیست متوجه امر است.
     

 
در پاسخ به سوالتان توجه شما را به چند نکته ضروری جلب می کنم:

۱- معیار عارف در شریعت اسلامی کاملا روشن است عارف درشریعت اسلامی به کسی می گویند که با عمل به دستورات شریعت مطهره و تهذیب و تذکیه نفس، علم به حضرت حق سبحانه و تعالی و اسماء و صفات و مظاهرش یافته و از احوال مبدأ و معاد و حقایق عالم و چگونگی بازگشت آن حقایق به حقیقت واحدی که همان ذات احدی حق تعالی است آگاه سده و معرفت طریق سلوک و مجاهده برای رها ساختن نفس ازتنگناهای قید وبند جزئیات و پیوستن به مبدأ خویش را دارا شده است. لذا در این معیار از عرفان هیچ سخنی از اعمال ماورایی مخالف با اسلوب پیشوایان دین نیست بلکه عارف به هر کمالی که دست یافته از ناحیه عمل به دستورات شریعت مطهره و الگو گیری از ائمه اطهار علیهم السلام بوده است.

۲- نه اسلام و نه عارف به هیچ وجه قائل به تجویز جادوی سیاه یا سفید نیست و اساسا این اصطلاح نوپا هیچ جایگاهی در مبانی دینی و عرفانی ندارد جادو به هر شکلی و شمایلی که باشد مورد طرد عارف مسلمان است و آن که عارف حقیقی است هرگز ساعتی از عمر شریف خود را صرف امور مهملی چون جادو نمی کند.

۳- اگر منظورتان از جادو همان علوم غریبه همچون علم جفر و علم اوفاق و علم اعداد است باید بگویم که این ها رشته های از علوم هستند که ریشه در معارف ناب اهل بیت علیهم السلام دارند. علامه دهخدا گوید: «در كتاب كشاف اصطلاحات الفنون آمده است: علم جفر و جامعه دو موضوعی است كه امیرالمومنین علیه السلام آن را به روش حروف در دو كتاب تدوین نمودند و حوادث جهان را تا انقراض عالم آوردند و مسلما امامان معصوم علیهم السلام بعد از آن بزرگوار از این دانش اطلاع داشته‏ اند و مسائل مربوط به آینده را از آن استخراج می‏ كردند. آنچه را امام هشتم علیه السلام در جواب مأمون از جهت قبولی ولایت عهدی فرمودند: كه من این تكلیف را كه بعد از تو جانشین و خلیفه باشم می‏ پذیرم ولیكن این امر تحقق پیدا نخواهد كرد؛ یعنی قبل از آن من از دنیا خواهم رفت. سید سند این پیشگویی را منتسب به علم جفر و جامع می‏ داند، (۱).همچنین امام صادق علیه السلام نیز فرمود: ان عندنا الجفر الاحمر و الابیض و مصحف فاطمه سلام الله علیها و عندنا الجامعه فیها جمیع ما تحتاج الناس الیه...؛ (۲). در رابطه با میزان صحت این علم طبیعی است كه اصول بنیادین آن كه در اختیار معصومین است قطعی و مصون از خطاست و پایه‏ های این دانش بر نوعی ریاضیات پیچیده استوار است اما همین كه از آن دایره خارج شود و جنبه آموزشی پیدا كند - به فرض امكان - مانند دیگر علوم ظنی خواهد بود.

در مجمع البحرین طریحی می خوانیم: علم جفر و علم جامعه دو کتابی است که علی‏ علیه السلام در آن دو کتاب تمامی علوم و حوادث را تا انقراض عالم به طریق علم حروف تهجی و ابجدی با املاء رسول اکرم‏ صلی الله علیه وآله بر پوست بز و پوست گوسفند حتی ارش خراشیدن صورت و پوست، و نصف خراشیدن پوست همه را نوشته است. همه امامان معصوم‏ علیهم السلام آن علم را می‏ دانند و به آن نگاه کرده بوسیله آن علم حکم می‏ کنند.

و نیز بر این قضیّه شاهد آورده و حدیثی از امام صادق‏ علیه السلام نقل می‏ کند که امام صادق‏ علیه السلام فرمود: “عندی الجفر الأبیض و الجفر الأحمر” “پیش من علم جفر سفید و جفر سُرخ است.” زید بن ابی العلاء سؤال کرد یابن رسول اللّه چه چیز در جفر سفید هست؟
امام فرمود: در آن (مطالب) زبور داوُد، و تورات موسی، انجیل عیسی، صحف ابراهیم و حلال و حرام مُصحف فاطمه‏ علیها سلام است و هر آنچه که مردم در دانستن آن به ما احتیاج دارند و ما به کسی احتیاج نداریم (در آن کتاب موجود است.)

و نیز در حدیث دیگر نقل کرده که شخصی از امام صادق‏ علیه السلام پرسید: و ما الجفر؟ یعنی جفر چیست؟ امام فرمود: آن علمی است که در پوست بز و گوسفند که روی هم پیچیده (نوشته شده) و در آن سلاح رسول خداصلی الله علیه وآله و تمامی کتب آسمانی و مُصحف فاطمه‏ علیها سلام است.

۴- در طول تاریخ هرگز سندی وجود ندارد که عرفای الهیِ صاحبان علوم غریبه هرگز از این علوم برای منافع شخصی خود بهره می بردند بلکه تمامی غایت اصلی استفاده از این علوم برای کشف اسرار حقایق آیات و روایات بوده است.

۵- در باره علوم پنج گانه کیمیا(علم صناعت)علم لیمیا(علم تسخیرات)علم هیمیا(علم طلسمات) علم سیمیا(انجام کارهای خارق العاده) علم ریمیا(علم شعبده) باید بگویم به جهت دارا بودن دقایق و ظرایفی که از انظار عموم پنهان است به کله سر معروف گشته اند اما این اطلاق به معنای جواز استفاده و بهره مندی از آنها توسط عارفین الهی نبوده است و در سیره عرفای حقیقی نیز به کرات ذکر شده که باید از این گونه علوم که منافع دنیوی دارند پرهیز نمود و استفاده از آنها صرفا محدود به مواردی است که فایده عقلی و شرعی در بین بوده باشد و لاغیر. زیرا همچنان که گفتیم عارف هرگز از خط قرمز شریعت و احکام مطهره الهی تجاوز نکرده و برخلاف آنها حکمی صادر نمی کند.

۶- در نهایت توصیه ای نیز به شما برادر گرامی دارم. حکم عقل و انصاف مقتضی آن است که قبل از هرگونه شتاب زدگی در رأی و اظهار نظر در مورد علوم عارفان متشرع الهی که ریشه در علم امامان معصومین دارد، به مطالعه کامل و دقت نظر در آنها پرداخته و بی محابا سخن نگویید، عارفان بزرگی چون سید علی قاضی و نخودکی اصفهانی و علامه طباطبایی و علامه حسن زاده آملی و دیگران اگر بیش از من و شما متشرع نبوده باشند، مسلما کمتر از ما نیز پایبند احکام شریعت نبوده اند.

لذا بهتر است قبل از اسائه ادب و هتک حرمت به محضر انور این بزرگواران و انتساب علوم الهی ایشان به مهملاتی چون هری پاتر، کمی تامل نموده و خدای ناکرده سخنی بر زبان نیاورید که در دنیا و آخرت وبالتان گشته و موجب ثقل بار گناهان شود.
 
پی نوشت ها:
۱- لغت نامه دهخدا ج ۵ ص ۶۸۵۲.
۲- بحار الانوار ج ۲۶ ص ۱۸ - ارشاد شیخ مفید ص‏۲۵۷ احتجاج طبرسی ج ۲ ص‏۱۳۲.

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده