حضور خانم بي حجاب در جلسه قرآني

یک نت ـ من خانمي هستم كه چند سالي است با گروهي از خانم‌ها محفل انس با قرآن را هفته اي دوبار برگزار مي‌كنيم. روز به روز عضو تازه‌اي بر گروه ما اضافه مي‌شود و ما از اين بابت بسيار خوشحال هستيم. ولي مدتي است خانمي به گروه ما آمده است، كه از لحاظ حجاب و برخي مسائل رفتاري در محله ما وجهه خوبي ندارد. خانم‌هاي جلسه ما طوري با او رفتار مي‌كنند، كه احساس مي‌كنم او معذب است و قصد ترك اين مجلس را دارد. من از اين بابت بسيار ناراحت هستم. لطفاً ما را راهنمايي كنيد.
حضور خانم بي حجاب در جلسه قرآني

من خانمي هستم كه چند سالي است با گروهي از خانم‌ها محفل انس با قرآن را هفته اي دوبار برگزار مي‌كنيم. روز به روز عضو تازه‌اي بر گروه ما اضافه مي‌شود و ما از اين بابت بسيار خوشحال هستيم. ولي مدتي است خانمي به گروه ما آمده است، كه از لحاظ حجاب و برخي مسائل رفتاري در محله ما وجهه خوبي ندارد. خانم‌هاي جلسه ما طوري با او رفتار مي‌كنند، كه احساس مي‌كنم او معذب است و قصد ترك اين مجلس را دارد. من از اين بابت بسيار ناراحت هستم. لطفاً ما را راهنمايي كنيد.

حاج آقاي ماندگاري: شيوه‌ي اهل بيت در برخورد با اينگونه افراد و اينطور جمع‌ها، شايد ما وارد جمعي شويم كه ما وصله ناجور آن جمع باشيم. الآن اين خانم آمده و اينها فكر مي‌كنند وصله ناجور است. شايد من وارد جمعي شوم، خودم فكر كنم وصله ناجور آن جمع هستم. در هر دو صورت تكليف ما كه احساس مي‌كنيم شايد يا او وصله ناجور نباشد، شايد ما نباشيم، وجود نازنين پيغمبر و اهل‌بيت سه گام را به ما نشان دادند. 1- اول دنبال نقطه‌ي مشترك بگرديد، اول نزنيد او را از بين ببريد. اول تأييد كنيد. به نظر شما اين خانمي كه در جلسه قرآن آمده است، حجابش نقطه مشترك با اين خانم‌ها نيست. چه چيزي نقطه مشترك است؟ علاقه‌اش به قرآن نقطه مشترك است. اين خانم اينجا نيامده كه مجلس رقص و آواز برپا كند. اين خانم مي‌دانسته، جلسه‌ي قرآن آمده است. علاقه به قرآن داشته و در جلسه قرآن آمده است. اين خانم حجابش نقطه مشترك نيست، علاقه‌ي به قرآن و اهل‌بيتش نقطه مشترك است. بگوييم: به به! خيلي خوش آمديد! به محفلي كه دلتان مي‌پسندد، خوش آمديد. اول روي نقطه اشتراك دست بگذاريم. من هم اگر در جمعي رفتم كه با من نيستند، نقطه مشترك خودم را با آنها پيدا مي‌كنم. اگر هيچي پيدا نكرديم، خوب هردو انسان هستيم. شما مسلمان هستيد، من هم مسلمان هستم. شما دوستدار عترت و قرآن هستيد، من هم دوستدار قرآن وعترت هستم. پس نقطه مشترك را پيدا كنيد. من خواهش مي‌كنم و چقدر سؤال خوبي است، ماه رجب است، بهار قرآن است. فقط رمضان بهار قرآن نيست. ماه شعبان و بهار قرآن است. ماه رمضان است و زيباترين بهار قرآن است. الحمدلله در جامعه و مساجد ما انس با قرآن بوده و الحمدلله در خانه‌ها هم دارد اين اتفاق مي‌افتد. مردم جلسات قرآن را در خانه‌ها راه بياندازند، در مسجدها و در محافل ما ابتدا يك بحث قرآني باشد. پس اولين نقطه، نقطه تأييدي است.

2- دومين نقطه، نقطه تبديلي است. خانميي در حرم امام رضا حجابش خوب نبود. يكي از خواهران انتظامات گفت: حاج آقا چگونه به او تذكر بدهيم؟ گفتم: اينكه آمده زائر شده، محبتش را به امام رضا تأييد كنيد. ولي پوشش او را تبديل كنيد. چطور؟ بگوييد: خانم شما فهميده هستيد و علاقه‌مند به امام رضا هستيد. شما مي‌دانيد كه آدم هر مهماني كه مي‌رود، سعي مي‌كند به ذائقه‌ي صاحبخانه لباس بپوشد. اين آقا مادرشان از كور هم رو مي‌گرفت. اگر شما يك مقدار پوششتان را با حياتر و با عفت‌تر كنيد، آقا بيشتر از شما پذيرايي مي‌كند. اين خانم خيلي قشنگ پذيرفته بود. به اين خانم بگوييم: شما كه سر سفره‌ي قرآن آمده‌ايد، قرآن فرموده: «وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ» (نور/31) قرآن فرموده: حجاب داشته باشيد. شما كه سر سفره‌ي به اين قشنگي آمديد، اين سفره مهمان‌هايي را بهتر پذيرايي مي‌كند كه پوششان همراه با حيا و عفت باشد. من يقين دارم اين خانمي كه با اين عشق و علاقه در اين محفل آمده است، از زبان نامه معلوم بود كه نگاه‌هاي سنگيني هم روي اين خانم است، اما با اين حال تاب آورده است. از اين معلوم مي‌شود دوستدار تداوم اين جلسه است و اين تبديل را مي‌پذيرد.

3- در مرحله سوم ما با هيچ كس تعارف نداريم. گناه را تخريب مي‌كنيم و گناهكار را نه. ما مي‌توانيم بگوييم: خانم شما فكر مي‌كنيد اگر خداي نكرده انسان كم‌حجاب باشد بيشتر مورد نگاه هوس بازان قرار مي‌گيرد يا حجابش بيشتر باشد؟ قطعاً مي‌گويد: اگر كم حجاب باشد، يا بد حجاب باشد مورد نگاه هوس بازان قرار مي‌گيرد. شما كه دوست نداريد مورد نگاه هوس بازان قرار بگيريد؟ ذات او را تطهير مي‌كنيم. گناه بايد تخريب شود. پس انسش با قرآن تأييد مي‌شود. نوع حضورش در سفره‌ي قرآن تبديل مي‌شود. خطايش تخريب مي‌شود. خودش نه! خودش را بايد پذيرايي قشنگي كنند. من تقاضا مي‌كنم در هيأت‌ها، در مسجدها، در همه محافل قرآن از همديگر خوب پذيرايي و استقبال كنند.

آقا فرمودند: قبل از انقلاب محل سخنراني حضرت آقا مسجد كرامت مشهد بود. فرمودند: وارد مسجد كرامت شدم، ديدم دو سه نفر، از جوان‌هايي كه آن زمان به آنها هيپي مي‌گفتند، در مسجد آمدند، دو سه نفر از اين بزرگترها به ايشان گير مي‌دهند. كه شما با اين قيافه، با اين موها و وضعيت در مسجد چه مي‌كنيد؟ آقا مي‌فرمايند: من دويدم، آمدم اين جوان‌ها را دريافتم. يكوقت اينها ناراحت نشوند! گفتم: به به! اصلاً مسجد جاي شماست. شما بهترين مهمان‌هاي خدا هستيد، بايد حاي شما صف اول باشد. پيرمردها را هم طوري تلطيف كردم، ناراحت نشوند. فرمودند: همين برخورد من باعث شد آنها بچه‌هاي مسجدي شدند و در انقلاب هم حضور پيدا كردند. اگر روش ما روش اهل‌بيت باشد، جاذبه در حد اعلي و دافعه در حد اقل، اين راهش هم همين است. نقطه‌ي مشترك را تأييد كنيم. روش را تبديل كنيم، گناه را تخريب كنيم نه گناهكار را. قطعاً اينطور خانم‌ها و آقاياني كه يقين داريم دلهايشان به قرآن و عترت پيوند خورده است، اينها هم در محافل ما جذب مي‌شوند.

در يكي از حرم‌ها از ورود دو سه نفر از جواناني كه موهاي ويژه‌اي داشتند، جلوگيري مي‌كردند. رفتم گفتم: براي چه جلوگيري مي‌كنيد؟ گفتند: به ما گفتند اينها را راه ندهيد. گفتم: مگر شما صاحبخانه هستيد؟ صاحبخانه دعوتشان كرده، شما مي‌خواهيد جلويشان را بگيريد؟ گفتند: قانون است. با مسؤولين تماس گرفتم و گفتم: اشتباه مي‌كنيد، آن بزرگواران هم قبول كردند. اگر يك نفر آمد، مهمان صاحبخانه است. دوستداران اهل‌بيت هم باشند، عادتشان احسان باشد، روش شان كرم باشد. حتماً با روي باز بشنوند. «لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك‏» (آل‌عمران/159) خدا به پيغمبر مي‌گويد: اگر تو يك مقدار بداخلاقي كني و سخت بگيري، همه اينها از دور تو مي‌روند. «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم‏» به خاطر آن رحمة للعالمين بودنت آرام باش، نرم باش و همه را جذب كن. پيروان پيغمبر هم رحمة للعالمين هستند، بايد اينقدر نرم باشند، قشنگ باشند، همه را جذب كنند. چه بسا اين خانم و اين آقا كه با آموزش‌هاي غلط در مسير گناه افتاده است، با جاذبه قوي ما از همه گناهان گذشته‌اش پشيمان مي‌شود، هيچ! ديگران را هم پشيمان مي‌كند.

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده