خواستگاران زیادی دارم

دختری 22 ساله ومذهبی هستم که خواستگاران زیادی دارم ولی هیچ یک مناسب نبودند یا اگر بودند به دلیل اینکه پدرم و برادر بزرگترم اعتیاد دارند و متاسفانه چندتن از همسایه های ما حرفهای نامناسب ونادرستی پشت سر انها میزنند پس از تحقیقات منصرف میشوند.
خواستگا

با سلام.من دختری 22 ساله ومذهبی هستم که خواستگاران زیادی دارم ولی هیچ یک مناسب نبودند یا اگر بودند به دلیل اینکه پدرم و برادر بزرگترم اعتیاد دارند و متاسفانه چندتن از همسایه های ما حرفهای نامناسب ونادرستی پشت سر انها میزنند پس از تحقیقات منصرف میشوند.

یک خواستگار دارم که با این مسائل مشکلی ندارد و بسیار یکدیگر را دوست داریم ولی چون برادر عروس خانواده اعتیاد داشته و مشکلات زیادی برای انان به بار اورده و البته مدتی است که فوت کرده این خانواده با وصلت ما مخالفت کردند چون میترسند اعتیاد برادر من برای پسرشان مشکل ساز شود.

من و این اقا پسر واقعا بهم علاقه داریم ولی خانواده ایشان مخالفند.

از شما راه حلی برای اطمینان قلبی خانواده ایشان وجلب رضایتشان میخواهم چون واقعا تصورشان درست نیست ولی متاسفانه کم لطفی چند تن از همسایگان به شدت ذهن انان را اشفته کرده.

از طرفی واقعا نمیتوانم این اقا پسر را فراموش کنم.

لطفا راهنمایی کنید

باسلام.

ناراحتی و ناکامی شما کاملاً‌ قابل درک است. چون شما به خاطر موضوعی دارید محکوم به ناکامی می شوید که در آن هیچ نقشی نداشته اید. اعتیاد پدر و برادر شما واقعاً‌ چیزی از ارزش شخصیتی شما کم نمی کند چون شما در اعتیاد آن ها نقشی نداشتید و این شما هستید که قرار است ازدواج کنید و نه آن ها. ولی از طرف دیگر اگر کمی جامع تر به موقعیت نگاه کنید،‌ به خانواده ی آن آقا هم حق خواهید داد.

زیرا ازدواج، فقط وصلت بین یک زن و یک مرد نیست بلکه وصلت بین دو خانواده و حتی می توان گفت بین دو فامیل است. یعنی با شکل گیری یک ازدواج دو خانواده ارتباط نزدیکی با یکدیگر پیدا می کنند و همگی با یکدیگر یک هویت مشترک را شکل می دهند.

به همین دلیل کاملاً طبیعی است که والدین یا سایر اعضای خانواده حتی هنگامی که یک فرد را برای ازدواج با فرزند خود کاملاً مناسب می دانند، به این خاطر که نزدیکان آن فرد را مناسب نمی دانند، با ازدواج فرزندشان مخالفت کنند. من به صحبت های همسایه های شما یا شیطنت ها و نیرنگ هایی که شاید در این میان به راه انداخته باشند کاری ندارم بلکه صحبت اصلی من در مورد اصل اعتیاد پدر و برادر شما است.

حتی اگر به خانواده ی آن آقا اطمینان داده شود که مسائلی که به خاطر عروسشان پیش آمده، پیش نخواهد آمد، بازهم نمی توان انتظار داشت که با میل و رغبت با این ازدواج موافقت کنند. شاید برای آن آقا مسئله ی اعتیاد پدر و برادر شما مسئله ای قابل قبول باشد ولی قبول کنید که همه ی افراد، معیارهای ارزشگذاری یکسانی ندارند. البته معیارهای آن آقا واقعاً‌ در سطح بالا و پخته ای است که با چنین نگرش بازی، شخصیت شما را صرف نظر از موقعیتتان می پذیرند و ارزشمند می دانند.

ولی نمی توان از همه ی مردم انتظار داشت که دیدی والا و انسان دوستانه داشته باشند. بنابراین آن خانواده هم حق دارند که نگرانی های خودشان را در مورد این ازدواج داشته باشند.

شما می توانید سعی کنید با تأکید بر شایستگی های فردی خودتان و اطمینان از اینکه اعتیاد برادر یا پدرتان مشکلی برای رابطه ی بین دو خانواده ایجاد نمی کند، بر نگرش خانواده ی خواستگارتان تأثیر بگذارید ولی احتمال این را از الان در نظر بگیرید که ممکن است این وصلت صورت نگیرد. مطمئناً این حالت،‌ یک شکست عاطفی محسوب می گردد و طبیعی است که تا مدتی احساسات و خلق منفی داشته باشید ولی به مرور زمان، این زخم عاطفی ترمیم خواهد شد هرچند که در ابتدا شاید چنین به نظر برسد که تا ابد ماندنی است.

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده