رفتن به محتوای اصلی

پسری عاشقم شده

تاریخ انتشار:
اول ابتدایی شاگرد اول بود...معدل رو فقط ۲۰ تجربه کردم حتی تو دوران دبرستان ۶ ماهی هست ک یه پسر با ی پیام ب گوشیم اعتراف کرد عاشقمه
پسری عاشقم شده

یک نت ـ 17 سالمه...از اول ابتدایی شاگرد اول بود...معدل رو فقط ۲۰ تجربه کردم حتی تو دوران دبرستان

۶ ماهی هست ک یه پسر با ی پیام ب گوشیم اعتراف کرد عاشقمه

یک ساله ک عاشقم بوده وچیزی نگفته تا وقتش برسه

مشکل اونجاست که این اقا پسر ۱۶ سالشه و از من کوچیکتره...مشکل دومی اینه که مذهب اون تسنن هست

باور کنین همه ی شهر توی سادگیش و صداقتش شک ندارن

با ایمانه و نماز خون سر وقتااا بدجووور

خب میگفتم ولی وقتی پیام داد تا فهمیدم ی پسره دیه جوابشو ندادم و خودشو معرفی کرد اشنایی نداشتم از قبل... بعد تر ک داداشم فهمید اونو کنار زد چون دوستش بود و من نمیدونستم...فک کردم ی حس بچگانست ک سراغش اومده اما باورتون نمیشه مامانش هم زنگ زد و با من حرف زد

ب یقین رسیم کعاشقم شده واین حسش الکی نیست...مادرش اعتراف کرد ک ی ساله وچن ماه این پسر شب وروز نداره و حتی حاضره همین الان منو حلقه کنه تا از دستش نپرم ی وقت

اما حتی هنو ب مادرم هم چیزی بطور کامل نگفتم

ک کوچیکتره وسنی هست

پدرم کاملن مذهبی و تعصبی روی مساعل اخلاقی وعقایدی هست

منم از ی طرف تو فکر ازدواج و اینا نیستم و فقط درسمو میخونم

اما باورش واسه خودم سخته ک این همه خاستگار ک داشتم برام مهم نبود اما عاشقش شدم

عاشق این عاقا

موندم چیکار

فعلن بش گفتم برو بعد کنکورم بیا تا هم من بزرگتر بشم و هم خودت بفعمی این حست درسته یا الکیه؟

ای خداااااا

خاستگارای خیلی بهتر

پولدار تر

خوشتیپ تر دارم

چون هم شکل ظاهریم خووبه

و هم خانواده ی متشخص و مهمی توی شهرمون ب شمار میایم

می ترسم ب بابام حتی بگم

چون با مذهب سنی کنار نمی یاد

شهرمون سنی نشین هست تا شیعه نشین

تو روخدا کمکم کنین

ب ستوه اومدم

تو شهرمون هم سن وسال من الان حتی بچه هم دارن چ برسه ب شوهر

اما خانواده یما سن ازدواج ۲۳ ب بالاس

و کاملن فرهنگ متفاوت تری از شهرمون داریم

اختلاف اینقد زیاده ک نگوو

این پسر دوستم داره

واسه بدست اوردن من

تو گوشی خورده...امتحاناشو بد داده....دوستاش ولش کردن...باباش و مامانش دعواش کرده...مریض شده

خودش میگف عشق میتونه تو ادمو با مذهب مختلف کنار هم خوشبخت کنه

از طرفی اگه بخام رهاش کنم خودمو گنه کار میدونم دلم می سوزهدوسش دارمبسمه تعالی

با سلام و عرض تحیت

بعد از مذهب، شاید هیچ پدیده ای به اندازه ازدواج در سرنوشت فرد تاثیر گذار نباشد، اقتضای این مهم، آن است  که در ازدواج و انتخاب همسر، بر پایه شناخت لازم و معیارهای منطقی اقدام شود و نه عواطف واحساسات!

بنابراین و بر اساس توضیحات شما به نظر می رسد، چنین ازدواجی فاقد معیار لازمی مانند اصل کفویت و همتایی است؛ به این دلیل که شما نه از لحاظ امر مهم و سرنوشت سازی مانند مذهب همتایی دارید، نه از لحاظ سنی و نه موافقت خانوادگی....

مضافا اینکه ممکن است بر حسب فرهنگ حاکم منطقه، شما به آمادگی لازم برای ازدواج رسیده باشید، اما باور اینکه یک پسر 16 ساله به بلوغ و رشد لازم برای مدیریت خانواده رسیده باشد، بسیار دشوار است. به گونه ای که نه می شود ایشان را عاشق دانست و نه اینکه عشق بتواند خلاء های موجود را جبران کند. عشق آنجایی است که پیش از آن به اندازه کافی شناخت وجود داشته باشد. تفاوت عشق و هوس این است که عشق با شناخت حاصل می شود و هوس با نگاه!!

پس بهتر است قدر موفقیتهای خود را بیشتر بدانید و همچنان تمرکزتان را بر پیشرفت علمی و تحصیلی معطوف کنید، مگر اینکه خواستگاری متناسب با خود داشته باشید.

به یاد داشته باشید برای خوشبختی در زندگی نه عشق  کافی است و نه ازدواجی که از روی دلسوزی صورت بگیرید، از ثبات و پایداری برخوردار خواهد بود.

در پناه خداوند متعال

موضوع

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا