رفتن به محتوای اصلی

اين دختران فريب جنسي مي خورند

تاریخ انتشار:
عشق و علاقه از اعجاب های بعد روحانی انسان بوده که هم زمان با بلوغ شکوفا می شود و در دوره جوانی به اوج خود می رسد، در دوره نوجوانی گرایش به دوستی امری طبیعی است لیکن بسیاری از گرایشات از احساسات نشأت گرفته و عقل در تصمیماتی که در این زمینه گرفته می شود خیلی کم دخیل می باشد.
اين دختران فريب جنسي مي خورند

یک نت ـ دوستی با جنس مخالف عقلا و شرعا پذیرفته نیست، قرآن كريم مى فرمايد: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ»( نور /30) «اى پيامبر! به مردان مؤمن بگو: در مقابل زنان، غضّ بصر داشته باشند» متاسفانه امروزه بعضی از جوانان اقدام به ارتباط با جنس مخالف می کنند و عاقبت غم انگیزی را برای خود رقم می زنند. اما چه عواملی باعث می شود تا جوانان به سمت دوستی کشیده شوند؟ و ایا انگیزه های دوستی در دختر و پسر یکسان می باشد یا متفاوت است؟

عوامل گرایش به این مسئله عبارتند از:

فطرت : عشق و علاقه از اعجاب های بعد روحانی انسان بوده که هم زمان با بلوغ شکوفا می شود و در دوره جوانی به اوج خود می رسد، در دوره نوجوانی گرایش به دوستی امری طبیعی است لیکن بسیاری از گرایشات از احساسات نشأت گرفته و عقل در تصمیماتی که در این زمینه گرفته می شود خیلی کم دخیل می باشد.

گرایشات جنسی: عشق همواره آمیخته با شهوت می باشد و حتی عشق های خالص نیز ریشه در شهوت دارند، لذا با شعله ور شدن عشق و علاقه در دوره نوجوانی کم کم غریزه جنسی هم بیدار می شود که در پسرها به شکل گرایش به ارتباط جنسی و در دخترها به صورت عاطفی نمود پیدا می کند.

نیاز به همدم: بعضی مواقع جوانان برای رهایی از تنهایی و نیاز به هم صحبت نسبت به دوستی اقدام می کنند، این مسئله در بین اشخاصی که از خانواده صمیمی برخوردار نیستند و یا با شکست عشقی مواجه شده اند بسیار شایع می باشد به طوری که ورشکستگان عشقی خیلی سریع در دام عاشقان کشکی و سود جویان جنسی می افتند.

حس استقلال طلبی: بعضی از جوانان فکر می کنند اگر با جنس مخالف ارتباط نداشته باشند هنوز بالغ نشده اند و برای اینکه نشان دهند برای خودشان شخصی هستند اقدام به ارتباط می نمایند و با این کار نشان می دهند که صاحب تصمیم هستند افراد این گروه را بیشتر کسانی تشکیل می دهند که در خانواده تحقیر شده اند و همیشه والدین انها را با اشخاص دیگر مقایسه کرده و تاکید کرده اند که وی جوان ناکارآمدی می باشد لذا وی سعی می کند با انتخاب شخص مورد نظر خود نشان دهد که وی نیز می تواند.

گروهی نیز به خاطر فشار همسالان و از اینکه از دیگران عقب نیفتد اقدام به دوستی می نمایند چون به نظر انها اگر دوست نداشته باشند امل تلقی می شوند! بیشترین افراد این گروه را اشخاص ضعیف النفس و خود کم بین تشکیل می دهند که می خواهند نشان دهند که وجود دارند.

 

علت دوست یابی هر کدام از موارد بالا باشد قابل قبول نیست و باعث صدمات روحی و جسمی برای جوانان و به خصوص دختر خانمها می شود، یادتان باشد در بالا سوال شد که آیا انگیزه دوستی در دختر و پسر یکسان می باشد یا خیر؟ در جواب این پرسش باید بگویم همان طور که اشاره شد انگیزه گرایش به دوستی در بین دوجنس شبیه به هم نیست و کاملا متفاوت می باشد توضیح مطلب اینکه دختران از بدو دوستی بیشتر در راستای ارضای نیازهای روحی و عاطفی خود قدم بر می دارند اما پسرها از همان ابتدا دنبال برقراری رابطه جنسی می باشند و در نهایت بعد از به هم خوردن ارتباط، این دختر است که باید تاوان اشتباه خود را پس بدهد. و نا خواسته ممکن است حتی بکارت خود را نیز از دست بدهد، سارا یکی از دخترانی است که در اثر ندانم کاری بکارت خود را از دست داده است وی بعد از پشیمانی برای ما این چنین نوشته: «باور کنید که من دختر بی اخلاق بی حیا نیستم و خدا کاملا شاهد است که  از دست دادن بکارتم صددرصد ناخواسته بوده که هنوز هم یادآوری ش عمیقا ناراحتم می کند و به گریه می افتم»  همچنین رویا دختر ۲۶ ساله برای ما نوشته: «من به دوست پسرم اعتماد کامل داشتم هیچ وقت فکر نمی کردم این بلا را بر سرم بیاورد اما او یک شیطان بود و آنچنان نقشه خود را اجرا کرد که انگار من مست بودم بعد از اینکه به خودم آمدم با هزار بدبختی رهایم کرده بود و آن وقت اقدام به خودکشی کردم اما گویا جهنم هم پذیرای من نیست و زنده ماندم...» این خانم ها نمونه ای از دختران فریب خورده ای هستند که شکست را تجربه کرده اند و چه بسا اشخاصی باشند که به این شکل و یا اشکال دیگر بکارت ظاهری و باطنی خود را از دست بدهند، اما صدایشان در نیاید و در سکوت آرزوها از دنیا بروند و کسی هم از درد شان خبر دار نشود.

فرایند فریب دختران

پسرها به طور غریزی می دانند که نیاز یک دختر چیست! و با توجه به نیازهای وی قدم بر می دارند آنها در مرحله اول خود را کاملا انسان متشخص و خدا شناس نشان می دهند چون دین اسلام حق است و حتی اگر کسی دیندار هم نباشد از انسان حق پرست، فدا کار، شجاع و جوانمرد که همه شان از سفارشات اسلام است خوشش می اید لذا پسران با نقش بازی کردن در دل دختر جا می گیرند اما جای شان متزلزل می باشد بنا براین برای تثبیت جایگاه خود وارد فاز عاطفی می شوند همه انها می دانند که اگر بدون تثبیت جایگاهشان در دل دختر، در خواست ارتباط جنسی نمایند به شدت طرد خواهند شد لذا برای رسیدن به هدف شوم خود نقش عاشق دل سوخته را بازی می کنند که در نهایت دختر فکر می کند این همانی است که فکرش را می کرده و نیمه گمشده ای که می گفتند همین است و بس بعد از اینکه پسر فهمید دختر کامل به وی وابسته شده پا پس می کشد و بهش می گوید اگر به خواسته جنسی وی تن ندهد یعنی دوستش ندارد پس باید ثابت کند که دوستش دارد در این مرحله که دختر اسیر در دست صیاد می باشد ناچار است که عشقش را ثابت کند لذا تن به خواسته وی می دهد و بعد از ان دنیا بر سرش خراب می شود و چشم باز می کند می بیند خودش هست و یک دنیا بد بختی... و ان موقع است که به فکر خودکشی می افتد! ناگفته نماند دختر خانمها باز هم حتی در صورت وابستگی نیز حاضر به ارتباط جنسی نمی شوند اما افراد شیاد نقشه را طوری می چینند که اینها در دام گرفتار می شوند و از خود دفاعی نمی توانند داشته باشند.

دوستان عزیز چه خوب است به نیازهای خود از راه صحیح پاسخ دهیم تا باعث نابودی دنیا و اخرت خود و دیگران نباشیم و غض بصر کنیم تا عاقبت نیک داشته باشیم.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا