رفتن به محتوای اصلی

2 سال قبل با يه پسر تلفني صحبت مي كردم

تاریخ انتشار:
یک نت ـ دختری هستم 24 ساله . مدت 4 ماه است که با یکی از همکارانم زیر نظر خانواده آشنا شدم . ایشون 25 سالشونه و در این مدت چندین بار پیش پدرم رفتن و با او صحبت کردن، نظر همه تقریبا مساعده .پسر خوب و با ایمانی است ولی خانواده راحتی دارند از نظر اعتقادی در حالی که خودش اصلا اینطوری نیست و با خونوادش به دلیل راحتی زیاد اصلا رابطه خوبی ندارد..
2 سال قبل با يه پسر تلفني صحبت مي كردم

دختری هستم 24 ساله . مدت 4 ماه است که با یکی از همکارانم زیر نظر خانواده آشنا شدم . ایشون 25 سالشونه و در این مدت چندین بار پیش پدرم رفتن و با او صحبت کردن، نظر همه تقریبا مساعده .پسر خوب و با ایمانی است ولی خانواده راحتی دارند از نظر اعتقادی در حالی که خودش اصلا اینطوری نیست و با خونوادش به دلیل راحتی زیاد اصلا رابطه خوبی ندارد..

خواهر این اقا بسیار راحته طوری که بارها باهم بحث کردن و نظر خواهرشون اینه که تو بدبینی .ولی خودش در جواب گفته که این غیرت نه بدبینی. حالا مشکل من اینجاست . من حدود 2 سال قبل با یکی از همکلاسی هام به صورت تلفنی مدتی در ارتباط بودم . البته باید بگم خونواده ام کاملا در جریان بودن .تو این مدت ما اصلا با هم بیرون نرفتیم و فقط ارتباط به صورت تلفنی بود .

و در آخر هم به دلیل چادری بودن من آقا خیلی راحت گفت ما به درد هم نمیخوریم و این قضیه تموم شد. حالا دو سال از اون موقع می گذره . بعد از تقریبا یک ماه از آشناییم با همکارم از من پرسید که کسی تا حالا تو زندگیم بوده یا نه.

منم در کمال صداقت براش قضیه رو تعریف کردم .و خیلی خوشحال شد که من باهاش صادق بودم. ولی احساس می کنم حساس شده . بعضی اوقات بی دلیل میپرسه تا حالا شده چیزی رو از من مخفی کنی؟

منم هربار در پاسخ به سوالش بهش اطمینان دادم که چیزی نبوده و واقعا دوسش دارم. نمدونم میترسم حرف خواهرش درست باشه و واقعا بدبین باشه .

 

لطفا براي خواندن ادامه مطلب و پاسخ كارشناس اينجا كليك كنيد

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا