رفتن به محتوای اصلی

مداحی شهادت امام جعفر صادق محمود کریمی 1403

تاریخ انتشار:
مداحی شهادت امام جعفر صادق محمود کریمی اردیبهشت 1403
محمود کریمی

مداحی شهادت امام جعفر صادق علیه السلام

دانلود مداحی مداحی شهادت امام جعفر صادق محمود کریمی اردیبهشت 1403 همراه با متن کامل مداحی‌ها

متن مداحی آن که حکمت به لب او جریان داشت که بود؟ (روضه)

آن‌که حکمت به لب او، جریان داشت که بود؟
آن‌که علم از نفس او، فوران داشت که بود؟
آن‌که اندیشه‌ی او، شیره‌ی جان داشت که بود؟
آن‌که ایمان به وجودش، ضربان داشت که بود؟

خانه‌ای در حرم هر دل عاشق دارد
شیعه امروز از او، وعده‌ی صادق دارد

همه‌جا سایه‌ی فیضش به سر سرورهاست
حکم او، حکمت او، ژرف‌ترین باورهاست
چقدر خطبه‌ی او خط‌به‌خط دفترهاست
قال صادق، همه‌جا تاج سر منبرهاست

از اشارات نگاهش، لب ما جان دارد
از احادیث لبش، مذهب ما جان دارد

آن‌قدر گفت علی؛ روز و شب از حال علی
که جهان پرشده از قال علی، قال علی
فیض او بود که دل رفت به دنبال علی
که فقط آل علی، آل علی آل علی

آن‌قدر گفت علی، برلب ما جام علی‌ست
کوری دشمن مولا، همه‌جا نام علی‌ست

باده‌نوشان ز دمش، راز مگو ساخته‌اند
خاک راهش همه بردند و سبو ساخته‌اند
کعبه را روز ازل از گل او ساخته‌اند
عالمان از لب این چشمه، وضو ساخته‌اند

همه‌ی اهل نظر بر در او، روو زده‌اند
انبیاء محضر او آمده، زانو زده‌اند

نفس اوست اگر گریه‌ی ما طولانی‌ست
نفس اوست اگر دیده‌ی ما بارانی‌ست
مقتل اوست اگر حال جگر، طوفانی‌ست
مجلس صبح و شبش، مجلس رضه‌خوانی‌ست

بی‌سبب نیست که سوزد جگرش گاه‌به‌گاه
حق بده! کنیه‌ی او هست اباعبدالله

بارها حرمتش از کینه‌ی منصور شکست
دید بی‌حرمتی آن‌همه مأمور، شکست
آمدند و در این مقتل مأثور، شکست
وای من از در این خانه که با زور شکست

وای از شیخ حرم! هیچ‌کسی شرم نکرد
از سفیدی محاسن، نفسی شرم نکرد

او که پیر است؛ از این خانه به اجبار مبر
آبروی همه‌ی ماست؛ در انظار مبر
ریسمان! شرم کن از کوچه؛ به اصرار مبر
همه‌جا می‌روی امّا سوی بازار مبر

موسفید حرم و دست به دیوارش هست
خاطرات بدی از کوچه و بازارش هست

از روی شانه کشیدند؛ عبایش افتاد
ناگهان آمد و هُل داد و عصایش افتاد
ریسمان را که کشیدند به پایش، افتاد
فاطمه پشت سرش بود و به جایش افتاد

او زمین خورد و ولیکن ز روی مرکب نه!
از روی ناقه نه؛ در خواب نه؛ غرق تب نه

دخترک بود و شبی تار که مهتاب نداشت
دخترک بود و تب و آه؛ ولی تاب نداشت
پای پر آبله، جز گریه‌ی خوناب نداشت
دخترک بود؛ ولی زجر که اعصاب نداشت

تا خود قافله، او را به روی خار کشید
مثل آن در که به پهلو، خط مسمار کشید

متن مداحی مرهمی نیست که این زخم مداوا بکند (واحد)

مرهمی نیست که این زخم، مداوا بکند
کاش‌کی با جگرش، زهر مدارا بکند

زهر، آهسته تمام جگرش را سوزاند
حق بده این‌همه از درد، تقلّا بکند

چند روز است که کارش شده از بستر مرگ
خانه‌ای سوخته را خوب تماشا بکند

غربت این است که در شهر مدینه هرشب
باید او با در آتش‌زده، احیا بکند

رسم این است در این شهر که حرمت شکنند
چقدر روضه مهیّاست که برپا بکند

این حرامی که رسیده است که او را ببرد
از زن و بچّه‌اش ای کاش که پروا بکند

پیرمرد است؛ عصا یا که عبا یا نعلین
فرصتی حیف ندادند، مهیّا بکند

عادتش بود که در آخر هر مجلس درس
روی زانو بزند؛ وای حسینا بکند

عمّه‌اش تا دل گودال ندارد راهی
باید او داد زند؛ با همه دعوا بکند

تا مگر بعد سه‌ساعت برسد پیش حسین
قبل از آنی‌که بر آن سینه، کسی جا بکند

بعد از آن‌هم بدود خیمه‌به‌خیمه، تنها
تا مگر دختر آتش‌زده، پیدا بکند

متن مداحی لاله و یاس و شقایق، شد نثار صادق (زمینه)

لاله و یاس و شقایق، شد نثار صادق
عالم امکان، شد امروز داغ‌دار صادق
این‌همه شاگرد، دریغ از ده‌تا یار صادق

ده‌تا مرد میدون
مثه مسلم و جون و حبیب یا یه اباالفضل
می‌میرم برا اون
شه تشنه که مونده غریب با یه اباالفضل

شیخ الائمّه گفت: صلّوا علی الحسین
حیّ علی الصلوة؛ نوحوا علی الحسین

خونه‌ی امن کبوتر، بین شعله‌ها سوخت
مثل همون‌روز که مادر، پیش لاله‌ها سوخت
شبیه وقتی‌که خیمه با سلاله‌ها سوخت

زنده شد دوباره
غم داغ اسارت عشق، بعد نود سال
داغ اون ستاره
که برای زیارت عشق، رفت سوی گودال

شیخ الائمّه دید که عمّه چی کشید
دستاش بسته بود؛ توو کوچه‌ها دوید

وقت هجوم شبونه، یاد مادر افتاد
لحظه‌ی غارت به یاد شاه مضطر افتاد
یاد سه‌ساله که بی‌جون، پای اون‌سر افتاد

یاد عمّه زینب
که کشید پر چادرشو روو تن بی‌سر
یاد ده‌تا مرکب
که با نعلای تازه گذشت از روی پیکر

ذرّات کائنات، دائم می‌گن حسین
ای بی‌حرم حسن! ای بی‌کفن حسین

متن مداحی ای مهر و مهتابم بی‌تابم بی‌تابم (شور)

ای مهر و مهتابم
بی‌تابم؛ بی‌تابم
دلتنگم؛ دل‌خونم
دریابم اربابم

تو شاهنشاه عشقی، حسین
تو تکیه‌گاه عشقی، حسین
تو ثارالله عشقی، حسین

وقتی‌که دلگیرم
از این دنیا سیرم
چشمامو می‌بندم
دستاتو می‌گیرم

من مجنون مجنونم، حسین
من به چشمات مدیونم، حسین
من توو روضه‌ت مهمونم، حسین

دل‌تنگ دیدارم
از عشقت سرشارم
روز مرگم باشه
دست از تو بردارم

ای ارباب مظلومم! حسین
از کربلا محرومم، حسین
با یاد تو آرومم، حسین

من عبد و تو مولا
من مجنون؛ تو لیلا
من خاکم؛ تو بارون
من تشنه؛ تو دریا

ای رحمت بی‌پایان! حسین
در جسم بی‌جانم جان، حسین
ای جانیم سَنَ قوربان، حسین

کربلا دنیامه
کربلا رویامه
مرکز هستی و
خونه‌ی آقامه

شور شیرین عشق!
داغت آئین عشق
سرّ سرّاللهی
دین من، دین عشق

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا