یک جونده

دل نوشته هاي يك كودك بي سرپرست

یک نت ـ امشب دلم خیلی گرفته ، میخوام بعد نیمه شب برم پشت بوم با خدام قدری صحبت کنم و شاید کمی سبک بشم . خیلی دلم میخواد به بدبختی هام ، نداشتن هام ، نامردمی ها ، بی مهری های نزدیکترین کسانم ،توهین های خودی ها و دوستان ، در هر زمان و موقعیتی که تونستن فلب رنجورمه چزوندن ، اشک بریزم ، گریه کنم ، زارزار ، حیف باشه که با صدای بلند نمی تونم ، فریادی سوزناک بکشم و بعدش یه شکم سیر گریه کنم .