یک نت ـ واقعا عاشقش بودم و بعد از اون تا الان هيچ کسي رو دوست نداشتم و روزي ازش جدا شدم به خودم گفتم که ديگه هيچ کسي وارد قلب من نميشه و قفل بزرگي در قلبم ايجاد شد
یک نت ـ واقعا عاشقش بودم و بعد از اون تا الان هيچ کسي رو دوست نداشتم و روزي ازش جدا شدم به خودم گفتم که ديگه هيچ کسي وارد قلب من نميشه و قفل بزرگي در قلبم ايجاد شد
خانوادهاش به اجبار او را خواستگاری میبرند. مرتب به من میگفت: نگران نباش هیچ اتفاقی نمیافتد؛ چون زنِ اول و آخِرِ من تو هستی. این قضیه یک ماه طول کشید.