رفتن به محتوای اصلی

دانلود شعرخوانی سیاسی مهدی رسولی در جواب موسوی خوئینی ها/هر واژه‌ام با آه می‌آمیزد امروز

تاریخ انتشار:
مهدی رسولی,هر واژه‌ام با آه می‌آمیزد امروز,شعرخوانی سیاسی مهدی رسولی,شعر مهدی رسولی درباره موسوی خوئینی ها,دانلود مداحی صوتی مهدی رسولی جواب موسوی خوئینی ها,دانلود مداحی تصویری مهدی رسولی جواب موسوی خوئینی ها
دانلود شعرخوانی سیاسی مهدی رسولی در جواب موسوی خوئینی  ها/هر واژه‌ام با آه می‌آمیزد امروز

 شعرخوانی جدید و سیاسی حاج مهدی رسولی در شب میلاد امام رضا علیه السلام در جواب موسوی خوئینی‌ها پنجشنبه 98.04.12 هیئت فداییان حسین علیه السلام - اصفهان

 هر واژه‌ام با آه می‌آمیزد امروز از تار و پودم، خون دل می‌ریزد امروز

 من بیرق سرخ سپاه راه عشقم از درد‌هایم جنگ، برمی‌خیزد امروز

***

 من که به قدرِ طول یک تاریخ، دردم با این همه یک بار هم سر خَم نکردم

 بار امانت بوده‌ام بر دوش آدم من خوانده‌ام اسماء را در گوش آدم

بار امانت، بیرقِ دین خدا بودمن بودم بیرق که دستِ انبیاء بود

گلگون شدم چون ریخت، خونِ پاک هابیلبر دوش موسی رد شدم از وادی نیل

بالای فُلکِ نوح، طوفان دیده‌ام منزیر و بم مُلکِ سلیمان، دیده‌ام من

مستور و بی‌پیرایه و مسکوت بودممن بیرقی در عالمِ لاهوت بودم 

بر دوش هر پیغمبر و قومی که رفتماز بی کسی انبیاء، مبهوت بودم

در امتحانِ سختِ فرمان الهیمن شاهد تنهاییِ طالوت بودم

روزی به دست امتی در آسمان ویک روز دیگر زینتِ تابوت بودم

گاهی نشان بیم و گاه امید بودمشانه به شانه، پرچمِ توحید بودم

در روزگار ناروایِ جاهلیتدر ابتلای بی‌دوایِ جاهلیت

مردی مرا برداشت باری دیگر از خاکبر دوش او بودم، انگار فوق افلاک

دور سر خورشید، مثل ماه بودموقتی سر دوش، رسول الله بودم

دیدم خیالش راحت از فردای دین شدوقتی علمدارش، امیرالمومنین شد

هرگز نخواهم برد از خاطر، اُحد را دیدم سر دوش علی، هر آنچه شد را

آن‌ها که دنبال غنیمت رفته بودندبردند تنها جانِ بی‌مقدار خود را

یادم می‌آید خیبر و احزاب را همفرصت طلب‌های به ظاهر خواب را هم

بر دوش حیدر بودم و هم‌قد خورشیدمن، بیرقِ بالا بلنده نور و توحید

بعد از رسول‌الله، رنگم سرخ‌تر شددیگر پس از این، هرچه شد از دود در شد

هم بغض چاه کوفه دارم در گلویمهم خون دل می‌ریزد از آب وضویم

با چشم‌هایم دیده‌ام، تنها شدن رابی‌لشکری، بی‌یار بودن را، حسن را

تاریخ من را داد از دستی به دستیکارم ولی  افتاد آخر سر به مستی

بر گنبد ارباب عالم جا گرفتمبر شانه عباس تا ماوا گرفتم

شد رنگ سرخم، خطی خون از خدایمحالا نشان قلب عالم، کربلایم

از کربلا راهی جدید آغاز کردممنزل به منزل روضه‌هایی باز کردم

انگار روی قله دنیا رسیدموقتی به دست زینب کبری رسیدم

با خون دل‌هایی که خورد از داغ شاماتحک شد به خطِ خون، به رویم یا لثارات

دیگر پیام من، کلامِ کربلا شدمقصد قیامِ انتقام کربلا شد

دیگر به دست هر امامی که رسیدممی‌دیدم او وقف پیام کربلا شد

آن قدر اما درد من از قیمت افتادبار گران من، به دوش غیبت افتاد

گفتم دیگر قصه‌ای بی‌جانم اماگفتم دیگر بر زمین می‌مانم اما

این بار هم خود را در آغوشی نشاندماین بار هم بی‌یار و بی‌یاور نماندم

قومی مرا برداشتند از خاک، این باربار دگر خاک از وجودِ خود تکاندم

قومی که در سر آرزوی یار دارندیوسف ندیده، رو در بازار دارند

من بر زمین دیگر نمی‌افتم چرا کهاین قوم، پای من هوایِ دار دارند

فرقی ندارد از کلینی تا خمینیاین شیعیان همواره پرچم‌دار دارند

از خونِ پاکِ روی خاکِ سربداراناز قصه مشروطه، مشروعه خواهان

از ماجرای جنگ‌های روس و ایراناز شور شورش، بین جنگل‌های گیلان

از شیخ فضل‌‌الله پای دار تهرانتا غیرت صحن گوهرشادِ خراسان

شانه به شانه روی دوش عالمانمچون در حقیقت بیرق صاحب‌الزمانم

گرد از تنم قومی تکانده، چند وقتیستطوفان به جان من نشانده، چند وقتیست

قومی به فرمان امامی از جمارانمن را سر دوشش کشانده، چند وقتیست

تا کم نگردد ذره‌ای از اهتزازملاله سر راهم نشانده، چند وقتیست

از کرخه تا فکه، هویزه تا شلمچه خون داده اما جانمانده، چند وقتیست

این قوم چندی پیش سردارش فدا شدمیر و علمدارش، فدای کربلا شد

وقتی که قومی این چنین در راه باشدنامش سزاوارست، حزب‌الله باشد

حالا که بیرق دست مردی چون خمینی استدر راه او بودن، وجوبش حکم عینی است

دیدیم این امت تهاجم کم ندیده باید بگویم یک دم خوش، هم ندیده

این راه دشوار است، راه ساده‌ای نیستاین معبرِ هر جانِ نا آماده‌ای نیست

گیرم گروهی، هی از آزادی بگویندما را هی پر از ایراد بنیادی بگویند

آن‌ها که دائم می‌شوند از ما طلبکاریک عُمر منصب داشتند اما نه انگار

امروز افتاده‌اند دنبال مقصرکم هم نمی‌آرند، اربابان گفتار

این‌ها که تا دیروزها همراه بودندهرجا کمک می‌خواستی، هرگاه بودند

حالا قلم‌هاشان شده فریادِ دشمناز غیب می‌آیند در امدادِ دشمن

امروز از آن دوران گریزانند انگارآن انقلابی‌ها، پیشمانند انگار

گیرم یکی بطن عدالت را نفهمیدجز غر زدن متن عدالت را نفهمید

یا آنکه چیزی غیر وادادن بلد نیستاین‌ها شود آوار پرچم‌دار، بد نیست

قومی که خون داده‌ست پای رهبرانشساده نباید بگذرد از آرمانش

قومی که در راه حرم داده سرش راخالی نخواهد کرد پشت رهبرش را

پشت سر مولای خود دنبال عدل استوقتی جلوتر رفت می‌چیند پرش را

وقتی بزرگ خیمه امری کرده دیگر شیعه نمی‌گوید نگاه دیگرش را

با بغض و با بیمند، خیلی سوت و کورنداین روزها انگار، تمرین ظهورند

غربالی از جنس حوادث پاگرفتهچه دوستانی را زمان، از ما گرفته

ما بینوایان را که برگی و بری نیستجز کربلا راه نجات دیگری نیست

چون کربلا، راه اطاعت از امام استهر روضه‌اش درس قعود است و قیام است

باید بخواهیم از خدا، تنها همین راکرببلا را، روضه‌ها را، اربعین را

 بیشتر بخوانید:

 گلچین جدیدترین و بهترین مولودی های امام رضا

 جدیدترین مداحی ها و مولودی های مهدی رسولی

 جدیدترین مداحی ها و مولودی های روز

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا