رفتن به محتوای اصلی

مردي 35 ساله ام به دليل كمي حقوق نمي توانم ازدواج كنم

تاریخ انتشار:
یک نت ـ مردي 35 ساله ام به دليل كمي حقوق نمي توانم ازدواج كنم . به نظر شما آيا با اين در آمد كم صحيح است كه ازدواج كنم و شخص ديگري را نيز گرفتار مشكلات خود كنم؟
 مردي 35 ساله ام به دليل كمي حقوق نمي توانم ازدواج كنم

مردي 35 ساله ام به دليل كمي حقوق نمي توانم ازدواج كنم . به نظر شما آيا با اين در آمد كم صحيح است كه ازدواج كنم و شخص ديگري را نيز گرفتار مشكلات خود كنم؟

پاسخ :

در اين رابطه لازم است به چند نكته توجه نماييد:

ازدواج در اسلام بسيار امر مقدسي است به طوري كه در روايت است «پاداش نماز انسان مزدوج هفتاد برابر بيش ازانسان مجرد است (نبي اكرم(ص) نهج‏الفصاحه).روزي انسان‏ها به دست خداوند است. البته ما بايد كار و تلاش كنيم ولي همواره بايد به خدا توكل نموده و از او درمشكلات مدد جوييم. مطمئن باشيد اگر چشم اميد به خداوند داشته باشيد در مسائل زندگي يار و ياورتان خواهد بود.كما اين كه هر انسان موءمن و خداباوري در كوران مشكلات دست نوازش و مهر و عنايات الهي را بر سر خود احساس مي ‏كند.

يكي از ويژگي‏ هاي زندگي انعطاف پذيري آن است به طوري كه با كمترين درآمد مي‏توان شادكام زيست و بادرآمدهاي بسيار بالا و سرشار نيز مي‏توان در انديشه وضعيتي بهتر بود و از فقدان آن رنجوري نمود. بنا بر اين اگرچنداصل به خوبي رعايت شود كمبود در آمد چندان مشكل ساز نيست:

الف) اصل توكل كه توضيح داده شد.

ب) اصل انتظار متناسب با امكانات و توانايي ‏ها.

يعني انسان بايد توقع خود را از زندگي متناسب با توانمندي‏هاي مالي‏اش تنظيم كند و براي زندگي مشترك كسي رابرگزيند كه با آن سطح معيشتي سازگار بوده و توقعاتي افزون بر آن نداشته باشد.

ج) اصل مشكل پذيري. يعني بايد دانست كه برخي از كمبودها نارسايي‏ها كاستي‏ها و مشكلات لازمه زندگي است وهمان قدر بايد آنها را طبيعي دانست كه خوشي‏ها و كامروايي‏ها را. البته پذيرش نه به معناي تسليم بلكه به معناي مقابله در حد توان و صبوري در ناتواني‏هاست. اما اين كه به خاطر وجود مشكلات احتمالي دست از اصول صحيح واساسي زندگي بشوييم در واقع نوعي ضعف و ناتواني در برخورد منطقي با مسائل زندگي است.

اين كه اگر با اين درآمد كم ازدواج كنيد شخص ديگري را گرفتار مشكلات خود مي كنيد منطق درستي نيست . آيا فكر كرده ايد كه افراد زيادي از جامعه همين وضعيت شما يا حتي پائيين تر از آن را داشته باشند .

و آيا فكر كرده ايد كه اگر آنها هم از همين منطق استفاده كنند غرايز بسياري بايد سركوب شود وبدتر بسياري از زنان - در عين نياز شديد عاطفي و جنسي - گرفتار فلاكت بي‏شوهري بشوند؟

و باز آيا به اين معنانيست كه فلاكت تامين مادام العمر زندگي آنها بر دوش پدرانشان باشد؟

و راستي اگر چنين منطقي پياده شود چه اندازه جامعه را به فساد و تباهي خواهد كشاند؟

با توجه به اين كه بسياري از زنان در داخل يا خارج خانه كار مي‏كنند و به فعاليت‏هاي اقتصادي مبادرت مي‏ورزند.از طرف ديگر اكثريت قريب به اتفاق زنان جامعه ما نسبت به شوهر خود بسيار دلسوز و فداكارند و تمام هستي خود رافداي شوهر و زندگي خود مي‏كنند تا حدود زيادي مي‏توان با انتخاب فردي شاغل بر مشكل مورد نظر فايق آمد.

در روايت است: «كسي كه براي عائله خويش زحمت مي‏كشد مانند مجاهد في سبيل‏ الله است» بر حسب اين روايت شريفه تمام كار و تلاش و زحمات شما در سايه ازدواج بار ارزشي پيدا مي‏كند و پاداش جهاد خواهد داشت ولي بدون آن پاداش بزرگي را از دست داده ‏ايد.

منبع: morsalat.com

موضوع

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا