حاشیه های چشم کبود آزاده نامداری (عکس)

رناوقتی آزاده نامداری عکس چشم کبود و متورم خود را در اینستاگرام گذاشت، آیا به تبعات این کار هم فکر کرده است؟
آزاده نامداری

یک نت ـ خانم مجری! عکس چشم کبودت را در اینستاگرام نگذار!

در همه جای دنیا، افرادی از جایگاه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی‌ای که دارند، به جایگاه‌های بسیار بالاتر و شهرت می‌رسند. معروف‌ترین نمونه‌های آنها را می‌توان در ورزشکاران و مخصوصا فوتبالیست‌ها دید. در دنیای هنر هم چنین افرادی وجود دارند ولی تعدادشان کمتر است.

معمولا باشگاه ها و آموزشگاه‌هایی که این افراد را پرورش می‌دهند، کلاس‌های مختلفی برای آموزش نحوه آداب معاشرت، غذا خوردن، لباس پوشیدن، رساندن خبر بد و خوب و... برایشان تشکیل می‌دهند بنابراین بعد از رسیدن به شهرت و ثروت می‌دانند چطور باید رفتار کنند. افراد مشهور هم مثل انسان‌های دیگر ممکن است طلاق هم بگیرند اما چون زیر ذره‌بین رسانه‌‌ها هستند و معمولا آنها را به عنوان الگو می‌شناسند، وظیفه سنگین‌تری در مدیریت رفتارهایشان دارند. آنها در زمان مشهور شدن حتی باید چگونگی برخورد با مطبوعات، خبرنگاران و پاپاراتزی‌ها را یاد بگیرند و با آنها کنار بیایند تا شاهد برخوردهایی نظیر زد و خورد و ناسزا گفتن به عکاس و خبرنگارها نباشیم.
 

سوپراستار داریم، فرهنگش را نداریم

در کشور ما به علت نوع زندگی، فرهنگ و شرایطمان اوضاع متفاوت است؛ تا سال‌ها که شرایط، ضدسلبریتی و افراد مشهور بود و اصلا در جامعه پدیده‌ای به نام سوپراستار را قبول نداشتند. از طرفی، برخی مردم ما، سوپراستارها و ستاره‌ها را کسانی می‌بینند که به ناحق و در حالی که چهره جذاب یا توانایی‌ کافی ندارند، به جایگاه فعلی‌شان رسیده‌اند. متاسفانه رفتار خود این افراد هم بیشتر به این باورها که شایستگی قرار گرفتن در جایگاهی که در آن هستند، ندارند، دامن می‌زند. کمااینکه در ورزشکاران و هنرپیشه‌ها رفتارهایی می‌بینیم که شایسته نیست و در مجالس و محافلی شرکت می‌کنند که نباید بکنند و برخوردی هم با آنها نمی‌شود در حالی که اگر در کشور دیگری یک فرد مشهور چنین رفتاری داشته باشد، زیر رگبار تند انتقادها، سرزنش‌ها و جریمه‌ها قرار می‌گیرند.
 

خانم نامداری، فرزاد حسنی ظرفیت انتقاد داشته باشید

حالا در چنین شرایطی دو آدم معروف در کشور ما به اسم «آزاده نامداری» و «فرزاد حسنی» ازدواج کردند که کار پسندیده‌ای هم است. قطعا پیوند آنها زیر ذره‌بین صدها نفر بود؛ هم به علت شهرت هر دو نفرشان و هم شخصیت‌ فرزاد حسنی که جنجالی است. بعد از مدتی به هر دلیلی، دچار مشکل می‌شوند و تصمیم به جدایی می‌گیرند. قطعا باز هم زیر ذره‌بین می‌روند و آنها که در رسانه کار کرده‌اند، بی‌شک می‌دانستند که هم ازدواج و هم جدایی‌شان زیر ذره‌بین است و امکان اینکه در این‌باره مخفی‌کاری ‌کنند، وجود ندارد پس باید تحمل و ظرفیت و پذیرش اظهارنظرها و انتقادها را داشته باشند، آن هم در کشوری که به عملکرد مطبوعات در مورد بیان چنین مسائلی، نظارت و سختگیری خاصی وجود ندارد و هر نشریه‌ای هر چه دلش بخواهد، در این مورد خواهد نوشت. آنها می‌توانستند با کمک کارشناس‌های حقوقی و وکیل و مشاور مطبوعاتی، از ایجاد هیاهو و خبرسازی‌ها و مشکلات پیشگیری کنند. یادم می‌آید زمانی که بهرام رادان مدیر تبلیغات و برنامه انتخاب کرد، همه با دیده تردید و حتی تمسخر به این اقدام او نگاه کردند در حالی که در همه جای دنیا افراد مشهور برای خود یک گروه حقوقی و مدیر برنامه دارند چون درست است که آموزش دیده‌اند اما به هر حال انسان هستند و ممکن است دچار اشتباه‌هایی شوند.

در حال حاضر می‌گویند مطالبی که از قول علی کریمی در شبکه‌های اینترنتی وجود دارد، افرادی برای او می‌نویسند ولی علی دایی در حالی که وکیل دارد، همه حرف‌هایش را خودش می‌زند- اگرچه بیانیه هایش را مشاوران حقوقی و رسانه ای برایش می نویسند- و بارها و بارها اقدام‌ها و حرف‌هایش کار را به درگیری و بحث کشانده است. بی‌شک برخی مسائل و رفتارها بعد از شهرت، به آموزش‌هایی که فرد در خانواده دیده ربط دارد و اگر در محیط خانواده چنین آموزشی وجود نداشته، وقتی پله‌پله تا شهرت می‌رفته، باید به او آموزش داده می‌شده تا قدرت و تحمل پذیرش انتقاد، تحت نظر بودن‌ها و بزرگ دیده شدن اشتباه‌هایش را پیدا کند و بتواند احساس خودشیفتگی خود را کنترل کند. اگر هم حس می‌کند نمی‌تواند احساس‌هایش را کنترل کند، بی‌شک به مشاور حقوقی و مطبوعاتی کارکشته‌ای نیاز دارد که به او کمک کند در شرایطی مثل آنچه خانم نامداری و آقای حسنی در آن هستند، چه بگویند و چطور جوابیه دهند و برخورد کنند نه اینکه عکس چشم کبود و متورم خود را در اینستاگرام بگذارند.

آیا خانم نامداری که چنین اقدامی انجام داده، به تبعات این کار فکر کرده؟ باید کسی باشد که تبعات این حرکت‌های احساسی را به چنین افرادی گوشزد کند و جلوی انجام آن را بگیرد تا بهانه‌ای دست دیگران ندهند. علاوه بر اینها، یکی از مهارت‌های زندگی و اجتماعی، توانایی پایان دادن به یک رابطه است و یک طلاق خوب که مخصوصا باید به کسانی که شهرت دارند، آموزش داده شود و اگر این مهارت را ندارند، لازم است از کارشناسان، روان‌پزشکان و روان‌شناسان کمک بگیرند و جالب اینکه خانم نامداری که خودشان چنین مهارتی ندارند، با مدارک تحصیلی غیرمرتبط، در مجله‌ای به مردم مشاوره می‌دهند! من معتقدم این دو مجری، علاوه بر اینکه باید در خانواده آموزش می‌دیدند و بعد دوره‌های آموزشی را در مسیر شهرت می‌گذراندند، باید حتما مشاورانی را برای زمان‌هایی که کنترل خود را به هر دلیل از دست می‌دهند، داشتند تا رفتارهایی که امروز برایشان مشکل‌ساز شده، از آنها سر نمی‌زد. ولی این برخوردها، بیانگر این حقیقت است که با وجود این همه ادعا، افراد مشهور کشور ما هنوز نحوه استفاده از ساده‌ترین رسانه‌های ارتباط جمعی را نمی‌دانند و مسئولیت کارهایشان را نمی‌پذیرند.
 

شهرت وظیفه اجتماعی می آورد

کسانی که به شهرت می رسند و قرار است الگوی جامعه باشند، باید مراقب گفتار و رفتارشان چه در گفت‌وگو با رسانه‌ های ارتباط جمعی باشند و بدانند هر حرکت و رفتارشان چه تبعاتی خواهد داشت. در تمام دنیا این افراد حتی ممکن است برای رفتار ساده‌ای مثل آب خوردن از مشاور و مدیر برنامه‌‌شان بپرسند و او هم بگوید اگر آب معدنی با فلان مارک را در محلی عمومی بخوری، ممکن است باعث شود با اسپانسرت مشکل پیدا کنی! آن وقت در کشور ما، دو نفر مجری مشهور، یکی عکس مشت خورده می‌گذارد و دیگری حرف‌هایی می‌زند و چه بهای گزافی باید بعدها بپردازند تا این مشکلات و بساطی که به راه افتاده، جمع شود. جالب اینکه بعد از مدتی هم چنین حرف‌هایی انکار می‌شود .
 

رفتار بالغانه چگونه بود؟

افراد مشهور ما باید مهارت اجتماعی پایان دادن به یک رابطه را یاد بگیرند و رفتار بالغانه‌ای که این خانم و آقا می‌توانستند داشته باشند، این بود که مثل تمام افراد مشهور در کشورهای دنیا برخورد کنند. در کشورهای دیگر، زن و شوهرهای مشهوری که قصد جدایی دارند، بیانیه‌ای صادر می‌کنند یا نامه‌ای رسمی به مطبوعات می‌نویسند به این مضمون کلی که مثلا پس از سال‌ها زندگی خوب و شرافتمندانه کنار هم، به این نتیجه رسیده‌ایم که به علت نداشتن تفاهم، (یا هر چیز دیگر) بهتر است از هم جدا شویم. برای هم آرزوی زندگی خوب و خوشی داریم و هر کدام تنها به زندگی خود ادامه خواهیم‌داد. یا یک متن مشترک مثلا در اینستاگرام می‌گذارند و می‌گویند هر متنی غیر از این، واقعی نیست و اجازه زدن هیچ‌گونه حرف اضافه‌ای را از هیچ رسانه‌ای نمی‌دهیم و هر چیزی از ما علیه هر یک از طرفین منتشر شود، دروغ است! اگر اختلاف این خانم و آقا خیلی بالا گرفته بوده و خیلی احساساتی شده بودند و مشکلاتشان عمیق بود، باید مشاور، روان‌شناس یا روان‌پزشک و وکیلی بود که راهنمایی‌شان می‌کرد با وجود همه اختلاف‌نظرها و دلخوری‌ها، چنین بیانیه‌ای را صادر کنند.

*روان‌پزشک، عضو کمیته‌های روان‌درمانی و رسانه انجمن روان‌پزشکان ایران

منبع : زندگی مثبت

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده