آنچه دیگران می خوانند:
من دختری 21 ساله هستم که به مدت دو سال یا آقایی که مدعی دوست داشتن بود در ارتباط هستم. ایشان اوایل دوستی عقاید متفاوتی داشتن و بعد رفتهرفته این عقاید عوض شد مثلا ازنظر حجاب و آرایش و آهنگ گوش نکردن یکمرتبه دچار مشکل شدیم. باهم زیاد دعوا داشتیم چون من کمی توانستم چادر سر کنم و آرایش نکنم و آهنگ گوش نکنم. تا اینکه بعد از کلی دعوا من به این خاطر که واقعاً دوستش داشتم تحمل کردم.
انواده من که این مشکلات را میدیدند چند بار به او تذکر دادند که در رفتارهایش تجدیدنظر کند. اما این پسر بعداز آن کلاً با خانواده من مشکل پیدا کرد؛ و دیگر راضی به خواستگاری نیست. میگوید من تو را میخواهم اما بدون خانواده ات. چندین بار با پدر من دعوا کرده است، حتی دیگر رویش به روی خانوادهام بازشده است. من هم از این وضعیت خسته شده ام. خانوادهام به من گفتند: یا او یا ما. او هم میگوید باید فامیلیتو عوض کنی و حق دیدنشان را جز ماهی یکبار نداری آن به این شرط که در بیرون از خانه نه در خانه آنها. تو رو خدا آدرس جایی را بدید که کارشناس مذهبی کمکم کند.
پاسخ:
از اینکه ما را برای بهعنوان راهنما و محرم خود انتخاب کردهاید متشکرم.
اصل بسیار مهمی که در ازدواج باید رعایت شود داشتن تناسبهای لازم ازدواج یعنی تناسبهای فکر اخلاقی رفتاری اعتقادی است که قابلچشمپوشی کردن هم نیست چون در صورت عدم این تناسبها در آینده زمانی که وارد زندگی شدید دچار مشکل خواهید شد و روزبهروز از هم دورتر خواهید شد.
ازاینجاکه گویا ایشان فردی پایبند به دین هستند این نقطه مثبتی است که شاید ایشان پلی باشد برای آبادانی آخرت شما، چون درخواستهای ایشان کاملاً منطقی و شرعی است پس شما نیز سعی کنید تا آنجا که میتوانید در این موارد با ایشان همراهی کنید تا از برکات آن در این دنیا آخرت بهرهمند شوید، مثلا اینکه ایشان روی حجاب و...حساس هستند مسلما این به نفع شما و نسل آینده شما خواهد بود. ناگفته نماند ملاک ایمان بقدری مهم است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموند: «إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِيرٌ .هر گاه كسى كه اخلاق و دينش را می پسنديد براى خواستگارى نزد شما آمد پس دختر خود را بنكاح او در آوريد كه اگر چنين نكنيد موجب آشوب و فساد بزرگى در زمين گردد.»[1]همچنین در جای دیگر به شخصى كه می خواست ازدواج كند، فرمود: «عليك بذات الدين؛ بر تو باد كه همسر ديندار بگيرى»[2]خلاصه ملاک دین بسیار پر اهمیت است و از آن براحتی نگذرید.
اما در مورد بیاحترامی نسبت به خانواده شما یا درخواست قطع رابطه کردن شما با آنها اخلاقا پذیرفتهشده نیست، بههرحال آنها خانواده شما هستند هرچند حق با ایشان باشد ولی تقاضایش مبنی بر پشت کردن به خانواده خود منطقی نیست.
حال کاری که شما میتوانید بکنید این است که به صورت منطقی و مؤدبانه با پدر و مادر خود صحبت کنید و بگویید او چنین فردیست ودارای چنین عقایدی است و من هم میتوانم خود را با او وفق دهم بگویید درخواستهای او که چیز بدی نیست شما میتوانید برای راضی کردن خانواده خود از کسانی که از آنها حرفشنوی دارند کمک بگیرید و از آنها بخواهید با خانواده شما صحبت کند و آنها را متقاعد کند.
اما در مورد ایشان، شما به او نیز بگویید که تمام شرایط شمارا که مرتبط با شرع باشد را میپذیرم ولی بیاحترامی به بزرگتر قابلقبول نیست بگویید که میپذیرم کمتر رفتوآمد کنم ولی آنها والدین من هستند و نمیتوانم نسبت به آنها بیاعتنا باشم (البته احتمالاً ایشان در عصبانیت چیزی گفتهاند که باگذشت زمان و دلجویی خانواده شما از او همهچیز درست میشود.)
موضوع دیگر اینکه شما باید با ایشان قطع رابطه کنید و به او بگویید که به چنین ارتباطهایی خوشبین نیستم بگویید که من خانواده خود را راضی میکنم شما هم یک ماه فرصت دارید تا به خواستگاری بیایید و در صورت نیاز تا سه ماه میتوانید تمدید کنید. این کار شما چند فایده دارد اولاً با این قطع رابطه شما متوجه میشوید که آیا او واقعاً خواهان شما هست یا خیر؟ که اگر واقعاً شمارا میخواهد این قطع رابطه فشاری میشود بر او تا هر چه زودتر اقدام کند. دوما: این روابط معمولا از نظر شرعی اشکال دارد و موجب وابستگی و دلبستگی میشوند که آن نیز عوارضی دارد ازجمله عدم شناخت درست و کافی از طرف و یا در صورت عدم ازدواج برای فراموش کردنش باید عذاب زیادی را تحمل کرد. پس هر چه زودتر قطع رابطه کنید تا کمتر آسیب ببینید اگر بعدازاین مدت خبری از او نشد شما نیز خود را معطل او نکن و به خواستگارهای دیگرت فکر کن تا بیش از این متضرر نشوی.
------------------------------------
منابع:
[1] الکافی ج5ص347
[2] وسایل ج14ص30
دیدگاهها