یک نت ـ چند سال پيش طلاق گرفتم البته بعد از نه ماه واينکه اصلا نامزدم رو دوست نداشتم.وبه خاطر رفتارهاي ناپختش کم کم ازش متنفر شدم.
ترس از ازدواج
یک نت ـ همسنای من همشون اذدواج کردن و 2-3تا بچه دارن ولی من هنوز اذدواج نکردم چرا وقتی خواستگار میاد من اینجوری میشم؟
مشاوره ازدواج, ازدواج, روانشناسی ازدواج, ازدواج موفق, ازدواج اجباری, معیارهای ازدواج, دانستنی های ازدواج, هدف از ازدواج, شرایط ازدواج, دانستنیهای قبل از ازدواج, ترس از ازدواج, دانستنیهای ازدواج, مشکلات ازدواج
یک نت ـ خدا را شكر در خانوادهاي بزرگ شدم كه نه مشكل مالی داریم و نه مشكل ظاهري و یا مشكل افت شخصیت خانوادگی دارم. و دلیل رابطهام هیچ كدام از اینها نیست. من پسري را دوست داشتم، به خاطر همین با وي رابطه دارم. و بخاطر عدم اجازه والدين قصد ازدواج هم نداريم. سوالم این است كه، چه كنم این رابطه زودتر تمام شود كه نه به من آسیب برساند و نه به ايشان؟
یک نت ـ در یک پاسخ اصولی و کلی به این سوال باید عرض کرد که : انسان علم و دانش کافی برای دستیابی به سعادت خود ندارد. چون حداقل از عوالم دیگر و جزئیات آن بی خبر است در حالی که احتمال وجود این عوالم کم نیستند و حتی برهان های عقلی نیز بر وجود آن ها دلالت می کنند.
یک نت ـ ان شاء الله در ارتباط بعدی دقیقا نحوه شروع رابطه مستقیم و عواملی باعث کشش به این رابطه بدون ضمانت ازدواج اقدام کرده اید را مطرح کنید تا مشاوره بهتری داشته باشد.
یک نت ـ فرض بگیریم ما راه كار یا راه كارهایی به شما آموختیم كه به دختر مورد نظرتان بفهمانید كه دوستش دارید فكر میكنید بعد از این تفهیم علاقه چه اتفاق خاصی می افتد.
این ابراز علاقه دو صورت كلی بیشتر نخواهد داشت یا ایشان به ابراز علاقه شما پاسخ منفی می دهد كه در این صورت چیزی جز ناكامی و تضییع شخصیت و تخفیف عزت نفس برای شما به ارمغان نخواهد آورد.
یک نت ـ بختک یک پدیده طبیعی است که عده بسیاری آن را تجربه کرده اند. به این شکل که از خواب بیدار شده و هشیاری خود را به دست می آورند، اما قادر به تکان دادن هیچ کدام از اجزای بدن نیستند و بعد از لحظات کوتاهی این حالت برطرف می شود.
یک نت ـ مدتی با پسری دوست بودم(هر دو تحصیلکرده و دارای کار خوب و در شرف ازدواج) و بینمان رابطه عاشقانه ی شدیدی به وجود آمد اما من با داشتن خواستگار و اینکه خانواده ام اصرار و تمایل زیادی برای ازدواج من با خواستگار داشته و اینکه پسری که با او دوست بودم
یک نت ـ شوهرم همه صفات خوب را دارد اما یک مشخصه بد که دارد این است که علاقه زیادی به جمع آوری عکسهای س ک س ی خانم ها دارد! از نظرش چیز بدی نیست اما من خوشم نمیاد، یعنی عذاب می کشم! با هم حرف زدیم اما به نتیجه ای نرسیدیم! میگوید تو محدودم می کنی! به نظر شما من چیکار کنم؟
یک نت ـ قبل از هر چیز لازم است بیشتر با خود رو راست باشید و برای خود معلوم و مشخص کنید که هدف و انگیزه شما از چنین موضوعی چیست. ابهام در هدف و برنامه باعث طولانی شدن مسایل و تبدیل شدن آنها به یک خوره فکری و به دنبال آن مشکلات روانی خواهد شد.
یک نت ـ پسري هستم ۲۲ ساله و ۴ سال است با دختری رابطه دوستی دارم. علاقه زیادی به همدیگر داریم ولي ۱ سال است بخاطر خواهرش که آدم پایبندی نیست شک دارم که نکند وی هم مانند خواهرش باشد.
یک نت ـ از خودخواهی بيش از حد شوهر و خانواده شوهرم رنج می برم که بعد ۶ سال ديگر صبرم لبريز شده است. خودم را بی نهايت در حل اين مسئله ناتوان احساس می کنم خيلی وقت است که ديگر احساس شادی نمی کنم
یک نت ـ من ۲۳ سال دارم. مشكل من بر می گردد به روز های خواستگاری و ازدواجم. خانواده ی شوهرم در زندگي ام خيلي دخالت ميكردند. مشكل این است كه وقتی به گذشته فكر می كنم با اينكه تعداد خاطرات شيرينم، بيشتر از خاطرات تلخم است
یک نت ـ دختری ۲۱ ساله هستم و یک دوست پسر دارم که ۹ سال از من بزرگتر است. قصد ازدواح داریم ولی به خاطر خواهر بزرگتر از خودم و خوردن ضربه روحی نمیتوانیم ازدواح کنیم تا چند روز پیش با یکی از دوستان، دوست پسرم نامزد بود و به دلایلی به هم خورد. من الان داغونم از افکار گذشته و منفی که باید در آینده چه باید کنیم.
یک نت ـ از اینکه شما دچار جدایی از همسرتان شده اید بسیار متأثر هستیم و امیدواریم که در درجه اول با حل مشکلات و برطرف شدن عواملی که باعث جدایی شما شده به زندگی مشترکی که حاصل آن یک عمر زندگی و سرمایه گذاری روانی و عاطفی و فرزندی تحصیل کرده است،
یک نت ـ دختری ۲۰ ساله بوده حدود سه سال پيش بعد از يك جرياناتی كه به من فشار روحي وارد كرده بود، دچار وسواس پاك و نجسي شدم. مشاوره رفتم روی خودم كار كردم و الحمدالله خيلي بهتر شدم و تقريبا خوب شدم؛ اما بعداز مدتي فهميدم يعني به ياد آوردم كه در کودکی خودارضايي داشتم. در آنزمان معنای اين كلمات رو نمي دانستم. حتي الان هم نمي دانم دقيقا اسم كار من چه بوده؟ از همانجا وسواسم شروع شد
یک نت ـ حدود ۲۴ سال سن دارم و واقعا افسردهام. تقریبا ۴ سال از نامزدی و عروسیام میگذرد و من که در خانواده سطح پایینی از نظر مالی بزرگ شدم، وقتی فهمیدم یک خواستگار تحصیلکرده و مهندس و خوب برایم آمده، سر از پا نشناختم و فکر کردم خدا صدایم را شنیده و درهای خوشبختی به رویم باز شده و قبول کردم؛ ولی بعد از عقد متوجه شدم همسرم بیکار است.
یک نت ـ 30سال سن داشته و در حال حاضر قصد و شرایط ازدواج را ندارم. متاسفانه کنترل میل جنسی برای بنده سخت است. برای ازدواج موقت هم علاوه بر لزوم اذن پدر، در خانواده های ایرانی این کار مرسوم نیست. و پدرم نیز اجازه نمیدهند و ممکن است به خاطر این حرفم تنبیه هم شوم.
یک نت ـ آیا امکان دارد کسانی که با زنان مطلقه ازدواج کردهاند روزی بدبخت شوند؟ بنده مدتی است با خانمی که قبلا مطلقه بوده ازدواج کردهام ولی ازنظر اخلاقی وعقلی وخانوادگی تا حدود زیادی تفاهم داریم.