ﺧﻄﺒﻪ ﯼ ﻋﻘﺪ ﺍﺳﻼﻣﯽ

یک نت ـ نکاح لفظی قرآنی است، یعنی کلام خدا و برگرفته از دین و اعتقاد ماست.
ﺧﻄﺒﻪ ﯼ ﻋﻘﺪ ﺍﺳﻼﻣﯽ

یک نت ـ متن شایعه:

 "ﺩﺍﻣﺎﺩ:

ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻧﺎﻣﯽ ﯾﺰﺩﺍﻥ

ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻦ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻡ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺑﺎﻥ

ﺑﺮﺍﯼ ﺯﯾﺴﺘﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﺍﻫﺎﻥ

ﺑﺮ ﻟﺐ ﺁﺭﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ

ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ

ﺩﺭ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺮ ﺟﺎ

ﭘﺬﯾﺮﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ ﺁﯾﺎ؟

ﻋﺮﻭﺱ:

ﭘﺬﯾﺮﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻣﻬﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ

ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ

ﻣﯿﺎﻥ ﺍﻧﺠﻤﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ

ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ

ﺩﺭ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺮ ﺟﺎ

ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ

ﺣﯿﻒ ﻧﯿﺴﺖ ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺟﻤﻼﺕ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﯾﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺟﺪﯾﺪ ، ﺑﺎ ﺟﻤﻼﺕ ﺗﺎﺯﯼ ﺗﻮﻫﯿﻦ آمیز ﺯﯾﺮ ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﯾﻢ؟!

ﺁﯾﺎ ﻣﻌﻨﯽ ﺧﻄﺒﻪ ﯼ ﻋﻘﺪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﺪ؟!

ﻫﻤﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﺧﻄﺒﻪ ﯼ ﻋﻘﺪ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻫﻢ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﺸﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺧﻄﺒﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻣﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﭼﻨﺪ ﺩﺭﺻﺪ ﻣﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﺧﻄﺒﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺪﻭﻧﻦ؟.........

پاسخ شایعه:

1. اگر ادعا میشود که این متن متعلق به ایران باستان است پس باید عاری از واژه های عربی باشد در صورتی که ریشه کلمات وفا، لحظه و اجازه عربی است!!!

2. نگارش و ادبیات نیز مربوط به دوره حاضر است و هیچ سنخیتی با آثار به جا مانده از قرون 4 و 5 هجری قمری ندارد چه برسد به دوره های قبل از اسلام !!

3. این مطلب در هیچ منبع موثقی یافت نمی شود و نویسنده نیز هیچ منبعی را ذکر نکرده است و این خود دلیلی بر عدم صحت مطلب است.

4. نکاح لفظی قرآنی است، یعنی کلام خدا و برگرفته از دین و اعتقاد ماست. تذکر چند نکته ضروری است:
* دین و اعتقاد الهی٬ اختصاصی به کشور و ملت خاصی ندارد. هر چیز حق و حقیقتی اینگونه است. آیا کسی قوانین فیزیک و شیمی و ... را به بهانه اینکه کاشفش اهل کشور خاصی است٬ رد می کند و به این بهانه آن را انکار می کند؟
* قرآن به زبان عربی است، لفظ نکاح لفظی عربی است که وارد زبان فارسی شده است و می دانید که الفاظی که وارد فارسی شده اند، در فارسی دچار تغییراتی می شوند و برای قضاوت در این موارد حتما باید معنای عربی را در نظر گرفت٬ نه معنای فارسی را.

برای درک معنای صحیح نکاح٬ سراغ کتاب تحقیقی و معتبر «قاموس قرآن» می رویم:
«نکاح» در اصل به معنای «عقد نکاح» است، سپس به استعاره در مورد «جماع» به کار رفته؛ و راغب (لغت دان بزرگ) معنای اصلی آن را «مخالطه و انضمام» (در هم آمیختن٬ مخلوط کردن و به هم پیوستن) دانسته است. ونکته قابل توجه اینکه ‌در زبان عربی٬ تمام نام های «جماع» کنایه هستند و در این زبان ذکر صریح و بی پرده آن٬ قبیح و زشت است. فرهنگ «معین» هم همین سه معنا راذکر کرده است.
* عقد ازدواج، بار حقوقی دارد، یعنی احکام حقوقی به دنبال دارد. پس باید الفاظش دقیق باشد و نمی توان آن را با کلمات احساسی و عاطفی بیان کرد.
ابایی نداریم که بیان داریم نکاح در اصل به رابطه «زناشویی» گفته می‌شود و منظور از زناشویی نیز به روابط جنسی زن و مرد است و نه هرگونه ارتباط یا صمیمت و یا حتی عشق بین آنان. این ارتباط جنسی یا بدون هیچ قید، شرط و چهارچوبی که حقوقی را به طرفین مترتب نماید صورت می‌گیرد که در اصطلاح قرآنی و فقهی به آن «زنا» گفته می‌شود و یا در چارچوب تعریف شده و با حقوق و تعهدات معینی برای طرفین صورت می‌گیرد که به آن «عقد نکاح یا عقد ازدواج» گفته می‌شود.

5. عقد نکاح و یا ازدواج در تمامی ادیان، مذاهب، فرهنگ‌ها و مکاتب وجود دارد و به همین خاطر حتی در غرب به اصطلاح آزاد یا بت پرستان چین، ژاپنی و کلاً خاوردور نیز به هر مرد و زنی که با یک دیگر رابطه زناشویی برقرار کنند، «همسر» نمی‌گویند و آنها را در مدارک، ادارات، محاوره و اذهان عمومی متأهل نمی‌شناسند و از حقوق و جایگاه متأهلین برخوردار نمی‌باشند.
زن و مرد وقتی متأهل قلمداد می‌گردند که روابط زناشویی آنان بر اساس اصول و قانونی باشد که به آن «ازدواج» می‌گویند. لذا در فرهنگ دهخدا نیز در معنای نکاح، عمل زناشویی (جماع) با عقد زناشویی معنی شده است و این ازدواج یا نکاح با عقدی که در هر دین، مکتب و فرهنگی به گونه‌است محقق می‌گردد. لذا اسلام ازدواج سایر ادیان و حتی فرهنگ‌ها را قبول داشته و به رسمیت می‌شناسد.

6. در عقد زناشویی طبق احکام اسلام نیز تأکید شده که حتماً باید کلمات «نکاح» یا «ازدواج» قید شود تا چگونگی ارتباط زناشویی بین زن و مرد در تعاریف، حقوق و عقود معلوم باشد.
این عقد (قرارداد) مانند هر عقد و قرارد دیگری، خطبه، صیغه یا بیانی دارد که وقوع آن را محقق و معلوم می‌نماید.
در احکام اسلامی تصریح شده است که اولاً زن و مرد باید هر دو از بیان این خطبه و به زبان آوردن این کلمات در قالب یک جمله، قصد «انشاء» داشته باشند. یعنی با صرف لفظ کاری اتفاق نمی‌افتد، بلکه باید قصد تحقق ازدواج با یک دیگر را داشته باشند.
در احکام اسلامی، مرد و زن هر دو باید قبول خود را اعلام دارند تا تصمیم دو طرف محقق گردد. لذا در عقد دائم، ابتدا پس از تعیین مهریه، زن می‌گوید: «خودم را به ازدواج (همسری) تو در آوردم با مهریه‌ی معلوم»
و سپس مرد می‌گوید: « قبول کردم»

بسیار عجیب است که نویسنده با متنی که در آن بی حیایی موج می زند، و آن هم با ادعایی دروغ، پاسدار حیا شده و دل برای عفت می سوزاند!!!!

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده