حامد بهداد + محمدرضا فروتن = سيد محمد موسوی

محمد موسوی: اگر حامد بهداد و محمدرضا فروتن را تلفیق کنند، می شود من / برنامه «بعضیا» شب گذشته یکشنبه 27 مهر ماه، میزبان سیدمحمد موسوی مدافع تیم ملی والیبال ایران بود.

موسوی

یک نت ـ برنامه «بعضیا» شب گذشته یکشنبه 27 مهر ماه، میزبان سیدمحمد موسوی مدافع تیم ملی والیبال ایران بود.

 

موسوی در این گفتگو درباره رویکرد مردم به والیبال اظهار کرد: در گذشته مردم بیشتر بازی‌های حساس را نگاه می‌کردند اما حالا تمام مردم ایران بازی‌های والیبال را دنبال می‌کنند و این واقعا برای ما خوشایند است.

مرد 90 ساله به پای من بلند شد

وی در ذکر یک خاطره گفت: چند وقت پیش با دوستم به رستوران کوچکی رفته بودیم تا ناهار بخوریم. آنجا مرد حدودا 70 ساله‌ای با پدرش که به نظر بیش از 90 سال داشت، حاضر بودند و تا من وارد شدم آن پدر جلوی ما بلند شد. دوست داشتم دستش را ببوسم اما نگذاشت و گفت که بازی‌های مرا نگاه می‌کند. اولین باری بود که یک مرد 90 ساله به من چنین چیزی می‌گفت و این اتفاق حس خوبی برایم داشت و خاطره‌اش در ذهنم ماند.

سرعتی زن تیم والیبال ایران در پاسخ به سوال ضیاء درباره حضور پررنگ در صفحه‌ اجتماعی‌اش توضیح داد: تنها راهی که می‌توانم به مردم نشان دهم برایم اهمیت دارند همین است. سخت است در به همه مردم بگویی دوستت دارم اما در اینترنت و دنیای مجازی می‌توان این کار را انجام داد. ضمن اینکه من تلاش می‌کنم همیشه وقتی تیم ملی بازی دارد در صفحه‌ام اطلاع رسانی کنم.

زمانی می‌گفتند نسل طلایی والیبال دیگر تکرار نمی‌شود

موسوی درباره این موضوع که او و دوستانش جزو نسل طلایی والیبال هستند و آیا بعد از آنها هم والیبال اینطور خواهد درخشید یا خیر، تصریح کرد: زمانی که افرادی چون محمودی، ترکاشوند یا پیمان اکبری در والیبال کشور بودند، آنها را نسل طلایی والیبال می‌خواندند و همه می‌گفتند هیچ تیمی بهتر از آنها نخواهد آمد. از هما زمان فدراسیون والیبال کار مهم خود را آغاز کرد و می‌دیدیم سالانه بازیکنان عوض می‌شوند و بازیکنان جدید می‌آیند. یا حتی به مدارس و روستاها می‌رفتند و استعدادیابی می‌کردند و خود من و قائمی و غفور و دیگران از طریق همین استعدادیابی‌ها شناخته شدیم.

وی ادامه داد: حالا که تیم ملی بزرگسالان می‌درخشد، تقویت تیم پایه به نظر کمرنگ تر شده است اما ضروری است پشتوانه سازی ادامه داشته باشد.

از ولاسکو ناراحت شدم که رفت

مدافع تیم ملی والیبال درباره انگیزه فراوانش برای برد مقابل تیم آرژانتین با مربی‌گری ولاسکو اظهار کرد: ولاسکو والیبال را خیلی خوب می‌شناخت و تجربه‌ای در سطح درجه یک داشت. شاید اگر او نمی‌آمد تلاش‌های فدراسیون والیبال به نتیجه نمی‌رسید. او قطعات به هم ریخته پازل والیبال در ایران را که به هم ریخته بود مرتب کرد. من دوست داشتم حتما بازی مقابل آرژانتین را ببریم. گرچه ولاسکو ما را قانع کرد که باید برود و نمی‌تواند بماند اما من از رفتنش ناراحت شدم. او درختی کاشته بود و حالا که وقت چیدن میوه‌هایش بود می‌خواست برود.

موسوی تأکید کرد: ما نمی‌دانستیم امسال بدون حضور ولاسکو چه اتفاقی برایمان می‌افتد. خداراشکر توانستیم با کواچ بهتر از ولاسکو نتیجه بگیریم و درباره آن بازی هم انگار امتحان پایان ترم ما بود و باید جلوی  استادمان درس پس می‌دادیم.

رابطه‌مان با کواچ دوستانه‌تر است

وی در پاسخ به سوال ضیاء مبنی بر اینکه درست است بازیکن‌ها از کواج حساب نمی‌برند و مثلا به دلخواه از تمرینی صرف نظر می‌کنند، گفت: نه اینگونه نیست. ما با کواچ دوست تر هستیم. در حالی که رابطه‌مان با ولاسکو استاد شاگردی بود. اما کواچ سیاست جالبی داشت و در حالی که همه بعد از رفتن ولاسکو دلشان می‌خواست مربی در سطح او یا بالاتر از او بیاید، کواچ که جوان و پرانرژی بود اما تجربه‌ای نداشت راه دیگری را انتخاب کرد. به ویژه که مردم حالا آنقدر والیبال را دوست دارند که به هیچ عنوان قانع نمی‌شوند ما نتیجه نگیریم.

این والیبالیست یادآور شد: ولاسکو سه سال نتیجه نگرفت و سال آخر همراهی‌اش با ما نتیجه گرفت. درباره سوالتان باید بگویم هر مربی زمانی که بازیکن می‌گوید بیمار است، آسیب دیده یا توانایی تمرین ندارد، مربی با او کنار می‌آید و بحث حساب نبردن از کواچ نیست.

موسوی درباره خبرهایی که درباره محرومیت او در چند ماه اخیر شنیده می‌شد، گفت: اتفاق و سوءتفاهم کوچکی بین من و فدراسیون و آقای داورزنی بود که حل شد. ما سالن فدراسیون را اجاره کرده و تمرین می‌کردیم که مسئول سالن در حالی که گفته بودیم 10 دقیقه دیگر کارمان تمام می‌شود، نور سالن را خاموش کرد. آنجا من گرچه قدری تند برخورد کردم اما موضوع جور دیگری به گوش داورزنی رسید و سرانجام با برگزاری یک جلسه همه چیز حل شد.

از دیدن والیبال بازی کردن مردم خوشحال می‌شوم

در ادامه ضیاء این موضوع را مطرح کرد که تحت تاثیر موفقیت‌های تیم والیبال جوانان به این ورزش علاقه پیدا کرده اند و والیبالیست حاضر در «بعضیا» نیز در تکمیل این سخن گفت: قبلا در گنبد شهر فرهاد قائمی یا ارومیه می‌دیدیم که افراد والیبال بازی می‌کنند. این رشته ورزشی چون به توپ و تور احتیاج دارد، کمتر از فوتبال که با توپ و دو تا آجر قابل انجام بود، مورد توجه قرار می‌گرفت. اما حالا می‌بینیم که بچه‌ها در کوچه‌ها نه با توپ پلاستیکی بلکه با توپ والیبال، این بازی را انجام می‌دهند و من به خاطر این موضوع خداراشکر می‌کنم.

وی درباره اصالت خود و دلیل پسوند عراقی در نام خانوادگی‌اش (سیدمحمد موسوی عراقی) اذعان کرد: اصالت پدری من اراک است. آنطور که شنیده‌ام به اراک، عراق عجم می‌گفتند. اما مادر من دزفولی است و من در دزفول بزرگ شده‌ام. مثلی هست که از طرف می‌پرسند کجایی هستی جواب می‌دهد هنوز زن نگرفته‌ام، حکایت پدر من است!

خودم را دزفولی می‌دانم

موسوی ادامه داد: من در دزفول بزرگ شده‌ام و خاطرات کودکی‌ام آنجاست و تا اول دبیرستان در این شهر بودم. 16، 17 ساله بودم که به کرج آمدیم و من وارد اردوهای تیم ملی شدم.

 

این والیبالیست یادآور شد: من از 9 سالگی والیبال بازی می‌کردم و مثل برخی فوتبالیست‌ها که از زمین خاکی حرف می‌زنند، من هم والیبال را از زمین خاکی شروع کردم. پدر من والیبال بازی می‌کرد و نزدیک خانه‌مان فضای خاکی بود که آنجا را بتن ریختند و تور حرفه‌ای گذاشتند و از محله‌های مختلف دزفول به آنجا می‌آمدند و بازی می‌کردند. من را هم چون کوچک بودم راه نمی‌دادند. من بازی را از آنجا شروع کردم و بعد که استعدادی در من دیده شد، به تیم ملی نوجوانان دعوت شدم و بلافاصله به تیم ملی جوانان رفتم.

دستمزدمان خوب است اما نه در حد فوتبالیست‌ها

وی درباره درآمد والیبال و اینکه آیا به فوتبال تنه می‌زند و آنها میلیاردی دستمزد می‌گیرند گفت: شکر خدا خوب است. اما در آن حد نیست. ما واقعا تلاش می‌کنیم و نان حل درمی‌آوریم. قطعا دوستانم نمی‌خواهند حقوقشان از زبان من گفته شود تنها بگویم آنقدر دستمزد می‌گیریم که بچه‌ها نخواهند فکرشان را درگیر بیزینس کنند و دغدغه مالی داشته باشند. البته وضع درآمدی ما در دو سال اخیر بهتر شده است.

موسوی درباره دلیل اعلام اینکه می‌خواهد از والیبال کناره‌گیری کند، توضیح داد: من آن زمان آسیب زیادی داشتم که سالها است با من است. مدام هم سفرهای طولانی به آمریکا و برزیل داشتیم که مشکل جا نشدن در صندلی‌های هواپیما هم وجود داشت. به ویژه برای من که مشکل زانویم سفرها را برایم سخت می‌کند. از آمریکا که آمدیم دوست نداشتم در مسابقات جهانی شرکت کنم. چون نمی‌خواستم مردم مرا طور دیگری ببینند و بگویند موسوی افت کرده است. این موضوع را به فدراسیون گفتم و آنها قبول نکردند و گفتند این یک شوک منفی برای تیم خواهد بود. قبل از بازی‌های جام جهانی هم همه ناامید بودیم و فکر می‌کردیم نتیجه نمی‌گیریم اما بردهای اولمان برابر ایتالیا و آمریکا تمام درد و خستگی‌هایمان را از بین برد.

وقت بازی نه تماشاچی‌ها را می‌بینیم نه صدایشان را می‌شنویم

این بازیکن تیم ملی والیبال درباره علامت‌هایی که در بازی‌ها با دست بین او و قائمی رد و بدل می‌شدو ارتباط آن با تماشاچی‌ها گفت: وقتی بازی‌های مهم آغاز می‌شود، ما نه تماشاچی‌ها را می‌بینیم و نه صدایشان را می‌شنویم. ما با هم قرار گذاشته بودیم تعداد دفاع‌های مرا بشمریم و آن زمان هم عدد به هم نشان می‌دادیم.

وی درباره ارتباطش با هم تیمی‌ها اظهار کرد: رابطه دوستانه‌ای داریم ما 6 ماه با هم اردو بودیم که 4 ماه آن خارج از کشور بود اما حتی درگیری لفظی هم نداشتیم. اینکه حین بازی سر هم داد بزنیم طبیعی و به خاطر ورزش تیمی است. شاید به خاطر اینکه من از قدیمی‌های تیم هستم، با وجود اینکه معروف کاپیتان است، گاهی بچه‌ها برخی حرف‌ها را از من قبول می‌کنند و کواچ هم به من و معروف اجازه این کار را می‌دهد.

ماجرای قهر دو ماهه با معروف

موسوی در پاسخ به ضیاء که آیا درست است او و معروف 6 ماه با هم حرف نمی‌زدند، تصریح کرد: ما سر یک بازیکن دیگر حرفمان شد؛ کسی که دعواهایی را درست می‌کند و خودش کنار می‌رود اما من ساده شهرستانی دیگرش می‌شوم. از اینکه به گیتی پسند رفتم پشیمانم. آنجا اتفاقاتی افتاد که نباید می‌افتاد. از فضای مدیریتی پارازیت می‌آمد و درباره بحث مالی هم گرچه قرارداد خوبی بسته بودیم، اما چک‌هایمان پاس نشد! بعد از آن حدود 2 ماه و نیم من سعید را ندیدم و به هم زنگ هم نزدیم تا اینکه همدیگر را دیدیم و خوش و بش کردیم و مشغول تمرین شدیم.

مدافع تیم ملی والیبال در پاسخ به اینکه آیا معروف بداخلاق است؟ ادامه داد: او بداخلاق نیست و شخصیت خاص خودش را دارد. اخلاق من و سعید شبیه به هم است اما بگو و بخند من بیشتر است.

همه فکر کردند ما مازراتی و پورش سوار شدیم

وی با بیان اینکه زمان حضور در اردو 10، 15 میلیون دستمزد گرفته‌اند، درباره حواله ماشین که شنیده می‌شد سال گذشته به تیم والیبال داده‌اند، گفت: امسال هم قول‌هایی به ما داده‌اند اما سال گذشته که حسابی حرف و حدیث درست شد و همه فکر می‌کردند هر کدام از ما مازراتی و پورش سوار شده‌ایم. در حالی که بر مبنای تعداد بازی‌هایی که هر کس انجام داده بود، از 18 بازیکن به 12 نفر حواله ماشین دادند و ما صرفا می‌توانستیم در زمانی که کسی نمی‌توانست ماشین وارد کند، با پرداخت مالیات و هزینه گمرکی ماشین وارد کنیم و حدود 148 میلیون آن را فروختیم.

در ادامه برنامه گفتگویی با مجتبی میرزاجانپور پخش شد که وی در آن از دوست و هم تیمی خود موسوی گفته بود و دو سوال را نیز از او مطرح کرد. اول اینکه پرسیده بود چرا موسوی ازدواج نمی‌کند و دیگر اینکه فازش چیست که حین بازی داد می‌زند!؟

گاهی مجتبی حرصم می‌دهد

موسوی هم در پاسخ به این سوال گفت: بعضی وقت‌ها مجتبی در زمین کارهایی می‌کند که حرص آدم درمی‌آید. او گاهی کارهایی می‌کند که از او بعید است. من هم مجبور می‌شوم داد بزنم وگرنه باید از زمین بیرون بیایم. او جزو بهترین بازیکنان است و هر وقت او خوب بازی می‌کند ما سه هیچ می‌بریم. مثل شکست دادن برزیل در زمین خودش.

وی درباره سوال دیگر میرزاجانپور هم اظهار کرد: ازدواج اتفاقی است که باید بیفتد. دوست دارم این کار را انجام بدهم و مادرم چند سال است که پیگیر این موضوع است اما هنوز شرایط خودم را مناسب نمی‌دانم. من مسافرت‌های طولانی مدتی داریم که می‌بینم بچه‌های متأهل چقدر اذیت می‌شوند. به ویژه آنها که بچه دارند از جمله ظریف و مهدوی و فیاضی. گاهی فرزندانشان که زنگ می‌زنند روی بلندگو می‌گذارند و می‌شنویم که بچه پشت تلفن گریه می‌کند. من توانایی تحمل این موضوع را ندارم. شاید وقتی از رده ملی خارج شدم و کارم سبک‌تر شد این کار را انجام دهم.

با کت و شلوار نیامدم تا واقعی‌تر باشم

این والیبالیست که دو متر و سه سانتی‌متر قد دارد، درباره دشواری‌های خرید لباس در ایران گفت: سعی می‌کنم وقتی در خارج از کشور هستیم لباس بخرم چون معمولا در کشور خودمان برای اندازه ما لباس سخت پیدا می‌شود. درباره برنامه شما هم شنیده بودم خودمانی و صمیمی است، مردم دوستش دارند و تماشایش می‌کنند و در حالی که همیشه با کت و شلوار به برنامه‌های تلویزیونی می‌آیم این بار تصمیم گرفتم همانطور که برای خرید بیرون می‌روم لباس بپوشم و بیایم تا واقعی‌تر باشم.

همشیره‌ام عروسی کرد نه من

موسوی درباره عکسی که از او منتشر شده و سوال برانگیز شده بود، توضیح داد: این عکس مربوط به مراسم عقد همشیره‌ام بود که به او تبریک می‌گویم. خوشحالم که خوشحال است. چند روز پیش هم که برای مراسم اصلی به شهرستان هشت رود رفتم مردم خونگرم آنجا شگفت‌زده‌ام کردند و برای من در شهر بنرهایی نصب کرده بودند که خیلی خوشحالم کرد. امیدوارم همشیره‌ام خوشبخت شود.

وی با بیان اینکه همیشه در مدرسه ردیف آخر می‌نشسته، در بخش پاسخ به سوالات منتخب مردم، درباره انتخاب عدد 6 برای پیراهنش گفت: چون سعید معروف شماره 4 را برداشت.

او درباره عصبانیتش در بازی با آلمان اظهار کرد: آنجا همه عصبی بودیم چون انتظار بیشتری از خودمان داشتیم اما یک بازیکن همه ما را کشت.

در خارج از کشور به من بیشتر پول نمی‌دهند

موسوی در این باره که چرا لژیونرنشین نمی‌شود، تصریح کرد: برای پست من درآمد خاص جهانی که بیشتر از ایران باشد وجود ندارد. فردی مثل امیر غفور می‌تواند پول‌های زیادی خارج از کشور دربیاورد چون پست‌هایی مثل قدرتی زن و پشت خط زن گران هستند اما به سرعتی زن کمتر اهمیت می‌دهند.

این والیبالیست که با شهرام محمودی بیشتر از رابطه دوستانه دارد، درباره علاقه‌اش به پفک گفت: یک بار عکسی از چمدانم گذاشته بودم که گوشه آن پفک بود و از آنجا مردم فهمیدند من پفک دوست دارم.

او درباره تیم مورد علاقه فوتبالش گفت: استقلال و پرسپولیس خیلی برایم فرقی نمی‌کند. تا پارسال پرسپولیسی بودم اما امسال نه! من واقعا علی دایی را دوست دارم و آدم بزرگی است و از بچگی دوستش داشتم.

موسوی در پاسخ به اینکه بین ولاسکو و کواچ کدام را انتخاب می‌کند، گفت: مطمئنا ولاسکو تجربیات بیشتری داشت. بالاخره او بیش از 60 سال سن داشت و چندین سال در بهترین تیم‌های دنیا بود. اما کواچ نیز تا به حال کارش را به خوبی انجام داده و نتیجه خوبی هم گرفته است.

پس کی خداحافظی می‌کنی؟!

وی با بیان اینکه ورزشکاری به سن او که 27 ساله است دیگر جوان به حساب نمی‌آید، افزود: سال گذشته خبرنگاری به من زنگ زد و پرسید چه زمانی خداحافظی می‌کنی؟!

این بازیکن درباره اینکه آیا شده به حرف مربی لیگ گوش ندهند، تصریح کرد: نه اصلا. اگر بازیکن‌ها به ویژه بازیکن‌های بزرگ حرف گوش ندهند نمی‌شود تیم را جمع کرد.

موسوی درباره امنیتی که در استادیوم والیبال وجود دارد، گفت: برای تماشای والیبال در گذشته حتی خانم‌ها هم می‌آمدند و اتفاقی نمی‌افتد. هیچ جای دنیا تماشاچی والیبال ما را ندارد. من در سالنهای بزرگ دنیا بازی کردم شاید تماشاچی آنها بیشتر هم بود اما هیچ کدام فرهنگ تماشاچی ایرانی را نداشتند. البته گاهی در شهرستان‌های خودمان به بازیکنان فحاشی می‌شود که سال گذشته جلوی این موضوع گرفته شد.

وی درباره تغییر اسمش روی پیراهن از  M. Mousavi به S. Mousavi توضیح داد: همه سید صدایم می‌کنند از دوستان گرفته تا پدر و مادر. تا 10 سالگی محمد بودم و بعد سید شدم. گفتم شاید تلفظ این اسم برای خارجی‌ها هم آسان‌تر باشد و به همین خاطر اسم پیراهنم را تغییر دادم و دلیل دیگری نداشت.

مذهبی هستم

این والیبالیست با بیان اینکه در خانواده مذهبی بزرگ شده، یادآور شد: کوچک که بودم برای خودم یک تکیه کوچک داشتم. با یک بلندگو و چند پارچه مشکی. حالا هم که نزدیک محرم هستیم. من در خانواده مذهبی بزرگ شدم و تا اینجا هم اعتقادم کمکم کرده است.

موسوی در پاسخ به اینکه آیا دوست داری فیلم زندگی‌ات را بسازند، گفت: خیلی. از کودکی‌ام تا به حال.

فروتن و بهداد نقش مرا بازی کنند

وی درباره بازیگری که باید نقش سن فعلی او را بازی کند هم گفت: کسی بین محمدرضا فروتن و حامد بهداد باید نقش مرا بازی کند. اگر این دو بزرگوار را با هم تلفیق کنند، می‌شود من البته فکر نمی‌کنم آنقدر بزرگ شده باشم که کسی بخواهد فیلم زندگی‌ام را بسازد.

او همچنین در پاسخ به سوال دیگر مخاطبان که درباره غذای مورد علاقه‌اش پرسیده بودند گفت: هر غذایی که مادرم بپزد را دوست دارم؛ فسنجان، قرمه سبزی، ماکارونی. من زیاد اهل خوردن نیستم اما دوست دارم غذای مادرم را بخورم تا غذای بیرون.

موسوی در بخش پایانی سخنانش از مردم که همیشه به او لطف داشته‌اند تشکر کرد و افزود: طرفداران همیشه به من انرژی مثبت می‌دهند و تمام تلاشم را می‌کنم که از من راضی باشند. احترام آنها را نگه می‌دارم و امیدوارم از من ناراحت نشوند. اگر اشتباهی هم کردیم یا مسابقه‌ای را نبردیم بدانند انسان جایزالخطا است و صبور باشند تا نتیجه بهتری بگیریم.

وی در پایان رو به دوربین کردو به شوخی گفت: فردا سر تمرین می‌بینمت مجتبی میرزاجانپور!

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده