انتظار، چرا؟

یک نت ـ شیعیان منتظرند. این مسئله اما در نگاه کسانی تلاش گردیده تا به چالش کشیده شود! برخی محصول حرمان‌هایش می‌خوانند، برخی، وارداتی! و برخی نابسامانی؛ اما واقعیت چیست؟ این نوشتار -انشاء الله- به گونه‌ای موجز بدان پاسخ می‌دهد.
انتظار

یک نت ـ شیعیان منتظرند. یکی از مایزهای اساسی مذهب تشیع در جهان اسلام، مسئله‌ی انتظار منجی است. این مسئله اما در نگاه کسانی تلاش گردیده تا به چالش کشیده شود! گروهی در یک دید کاملاً منفی، ریشه‌ی انتظار را مسایل اقتصادی و محرومیت‌های طبقاتی عنوان می‌کنند. می‌گویند انسان‌هایی که در طول زمان مورد حرمان و ظلم واقع گردیده و حقشان غصب شده، در ذهن و روان، دست به کار تولید مفهوم انتظار شده‌اند.

گروهی اصرار دارند تا آن را محصولی وارداتی از ادیان دیگر به جهان اسلام و بالأخص مذهب تشیع، معرفی کنند. در دایره المعارف «بریتکانیا» آمده:

اسلام دینی نیست که در آن ظهور منجی انتظار برود و جایی برای مسیح نجات‌بخش در آن وجود ندارد. با این همه به طور تدریجی و شاید تحت تأثیر مسیحیت، عقیده به یک اعاده کننده‌ی آخرالزمانی، مطرح گردیده است. قرآن اشاره‌ای به آن ندارد و به هیچ حدیث (گفته‌ی منسوب به پیامبر صلی‌الله علیه و آله وسلم) قابل‌اعتمادی نیز در مورد مهدی نمی‌توان استناد کرد [1].

گروهی دیگر آن را بازتاب نابسامانی‌ها می‌دانند. مارگلی یوت می‌گوید:

«درگیری آتش جنگ در میان یک نسل واحد، پس از وفات پیامبر و درهمی و آشفتگی جهان اسلام که بر اثر اختلافات آنان با یکدیگر روی داد، موجب اقتباس فکر ظهور منجی از یهود و مسیحیان گردید که به ترتیب در انتظار ظهور و بازگشت مسیح به سر می‌برند»[2]. د. بی بک دنالد، ناملایمات سیاسی، اجتماعی، اخلاقی در کنار «تاملات» الهی و کلامی را عامل این اندیشه معرفی می‌کند [3].

دیدگاه‌های فوق بخش اندکی از گفته‌های بسیار برخی غربیان در این موضوع است. این‌که آیا تا چه میزان و در کجاها دیگران، فهم درستی از معارف تشیع به دست داده‌اند در حوصله‌ی این مقال نمی‌گنجد؛ اما به طور حتم پیش‌فرض‌ها و بستر فرهنگی و جغرافیای سیاسیِ حاکم بر ذهن یک متفکر و اندیشمند به این راحتی‌ها دست از سر او بر نمی‌دارد تا فلسفه ورزی کند و اجازه‌ی قضاوت بی‌شائبه به او نمی‌دهد [4].

و البته اندیشمندان بزرگی چون هانری کربن را فراموش نخواهیم کرد که با اوصافی چون: «استاد بزرگوار و مستشرق نامدار» از سوی استاد و فیلسوف اندیشمند مرحوم سید جلال‌الدین آشتیانی معرفی‌شده و از سوی وی به خاطر «تشویق به تألیف منتخباتی از آثار حکمای الهی ایرانی» و «مقدمه و تعلیقات محققانه‌ای که بر افکار و آثار علمای ایرانی» نگاشته و ایشان را «در کارهای علمی ارشاد» نموده مورد تشکر و تقدیر واقع می‌گردد [5].

و اما اصل مطلب. به راستی واقعیت چیست؟ اگر خوانش‌های گروهی از غربیان و شرقیان در موضوع انتظار صحیح نیست و آلوده‌ی به برخی پیش‌فرض‌ها و ... است؛ پس چه فلسفه و چرایی معقولی در این قصه می‌تواند وجود داشته باشد؟

در پاسخ می‌توان گفت در اندیشه‌ی شیعی مهدویت دارای منزلت ویژه‌ای است؛ زیرا مهدویت پایانی متعالی و شکوهمند و سرمنزلی تکامل‌بخش در تاریخ بشر است. انتظار فرج و چشم‌به‌راه مصلح نشستن یک واکنش روانیِ منفعلانه، محصول حرمان‌ها و نرسیدن‌ها نیست که یک کنش فعال و فطری در ورای رسیدن‌هاست. انسانی که به کمال می‌رسد –و این رسیدن تشکیکی و نسبی است- ظرف تنگ اندیشه و فلسفه‌ی مادیِ برآمده از ذهن انسان‌های خاکی را -هر چند گروهی از آن‌ها در صدد خدمت به یاس و بدبختی انسان‌ها بوده‌اند- را جای ماندن و قرار نمی‌یابد –و این یافت هم تشکیکی و نسبی و تناسب با کمال انسان است- و به وضوح و شهود درمی‌یابد که خالق و مربی حکیم نمی‌تواند این انسان بی‌چاره را در میانه‌ی این راه به بن بست رسیده تنها گذارد.

به گمانم تاریخ علم و فلسفه در قدمت بلند خود به خوبی شاهد این مدعاست. به راستی فلسفه‌ها و مکاتب بر ساخته‌ی بشری که حتی برای خدمت به انسان آمده بودند الآن کجایند؟ فلسفه‌های هندی و چینی، یهود و مسیحی، یونان باستان، تینس (کلبیان)، اپیکور، زینون کتیونی، اسکندریه، شکاکان، قرون وسطی و خرده فلسفه‌ها و فلاسفه‌اش چه کرده و در کجا ایستاده‌اند؟

آیا حال بشر امروز خوب است؟! جایگاه و مقام زنِ امروز چیست؟ حقوق انسان، حیوان و محیط‌زیست چطور؟ آمار دل‌شوره‌ها، یاس‌ها، اضطراب‌ها و خودکشی و دگر کشی‌ها را می‌دانیم؟ راستی اوضاع و احوال کانونِ گرم خانه و خانواده‌ها در بحبوحه و ازدحام تکنولوژی چگونه است؟

بله این قصه‌ی پر غصه‌ی بشر امروز است. بشری که هر چقدر دویده ظاهراً دورتر شده پس خیلی عقلانی است که منتظر بماند و باور کند که:

«إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ»[6].

عقل می‌گوید این بشر دربه‌در که هر چه در توان داشت و به کارش گرفت که افاقه نکرد. هر چه کاشت پژمرد و هر چه ساخت ویران شد پس بایستی منتظر ماند تا باشد که «دستی از غیب برون آید و کاری بکند»!

چون خدا هست، مهربان هم هست و خدای مهربان هم بی‌خیال سرنوشت بنده‌اش نخواهد شد؛ اما چونان فولاد بایدش، گداخته گردد تا کمال یابد. یادمان نرود که جاده‌ی انتظار، جاده‌ی به مقصد رسیدن نیست! جاده‌ی در مقصد رسیدن است.

پانویس‌ها

[1]- مجله‌ی تخصصی کلام اسلامی، سال یازدهم، بهار 1381، ش 41، ص 105.

 [2]- همان، ص 107.

[3]- همان.

[4]- شاید بیان استاد و اندیشمند متفکر، محمدرضا حکیمی هم آنجا که برخی غربیان را که واجد روح علمی و فاقد غرض بوده‌اند را هم به نفهمیدن درست منابع و متون اسلامی  متصف می‌کند، ناظر به این واقعیت باشد. (حکیمی، محمدرضا، حماسه‌ی غدیر، چاپ قدیم، تهران، مؤسسه‌ی انجام کتاب، ص 23).

[5]- منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، سید جلال‌الدین آشتیانی، ج 2، ص 24.

81. هود، آیه [6]-

 

موضوع: 
امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده