ميخوام دوست دخترم تهديد كنم !

یک نت ـ اگر کسی بخواهد ارتباط خودش را با فردی که با او رابطه ی دوستی داشته است قطع کند، و طرف مقابل او را تهدید کند ،چه راه کارهایی وجود دارد ؟
دوست دختر

اگر کسی بخواهد ارتباط خودش را با فردی که با او رابطه ی دوستی داشته است قطع کند، و طرف مقابل او را تهدید کند ،چه راه کارهایی وجود دارد ؟

پاسخ – ما باید اول حرف مان را به خدا بزنیم. اگر شما به این رسیده اید که این رابطه درست نیست و به صلاح شما نیست ، پیش خدا بروید زیرا او بیشتر از همه برای شما دل می سوزاند، به خدا توکل کنید تا خدا به شما کمک کند . دیگر اینکه خیلی از تهدیدها مبنی بر اینکه اگر تو با من قطع ارتباط بکنی من بلا سر خودم می آورم یا فلان بلا را سر تو می آورم ،عملی نمی شود، خیلی از افراد ارتباط را ترک کرده اند و هیچ اتفاقی هم نیفتاده است . از این تهدیدها نباید ترسید البته بعضی ها از این تهدیدها هم عملی می شود .

توصیه ی ما این است که این مسئله را با بزرگتری مطرح کنند، و آن بزرگتر مسئله را با طرف مطرح کند تا مشکل حل شود. در این صورت اگر تهدید عملی هم بشود تبعات و آسیب های کمتری خواهد داشت. در ضمن فردی که می خواهد با اجبار و تهدید با شما زندگی کند آیا این زندگی موفقیت آمیز خواهد بود؟ آیا این فرد می تواند همسر خوبی برای شما باشد ؟ این تهدیدها حالت منطقی و عاقلانه ندارد.

زندگی هایی که با این تهدیدها شکل می گیرد حتی در ماههای اول هم روی خوشی نمی بینند زیرا فردی که با تهدید با شما ازدواج کرده است احساس می کند که شکست خورده است و می خواهد از زندگی انتقام بگیرد.

اگر تهدید خیلی جدی شد، نیاز به مراجع قانونی بوجود می آید. این حالت معمولا خیلی کم اتفاق می افتد .

راه کارهایی که قبلا برای فراموش کردن گفته ایم عبارت است از: ابزار محبت به خانواده ،مبارزه با تخیلات و قطع ارتباط . از امام صادق (ع) در مورد عشق پرسیدند. امام می فرماید: این عشق ها برای  دل هایی بوجود می آید که از یاد خدا خالی شده اند و خدا محبت غیر از خودش را به آنها چشانده است. امام باقر (ع) می فرماید: بهترین عمل ها عبارتند از انصاف با مردم ،ایثار در مسائل مالی و ذکر خدا در هر حال .ذکر خدا فقط سبحان الله و الحمدلله نیست .ذکر خدا این است که با هر چیزی که مواجه شدید و خدا برای آن چیز دستوری داشت به آن دستور عمل کنید ،وقتی با چیزی مواجه شدید که خدا آنرا نهی کرده است آنرا ترک کنید.اگر به جایی رسیدیم که خدا در آنجا دستور داده است که نگاه نکنیم باید چشم های مان را پایین بیندازیم ،این ذکر خدا می شود. نتیجه ی این کار این است که طعم ایمان در دل این فرد چشیده می شود.

بعضی از غربی ها می گویند که نگاه کردن یک امر طبیعی است پس چرا ما نباید به همه چیز نگاه کنیم ؟ خوردن ، نوشیدن و خشم هم یک امر طبیعی است. انسان رشد یافته، انسانی است که طبیعت خودش را مدیریت کند. آیا ما هر چقدر یا هر کجا که دل مان خواست باید بخوریم ؟ این تفکر درست نیست .غربی ها خودشان را رّب خودشان می دانند ولی ما این طور نیستیم . خدا ما را خلق کرده است و به ما گفته که به صلاح تو است که به بعضی ها چیزها نگاه نکنی و فردی که خودش را رب خودش می داند، صلاح را خودش تشخیص می دهد. ما می توانیم بجای موسیقی های تند به صدای آبشار گوش کنیم. همه ی مخلوقات الهی زیبا است و ما می توانیم آنها را نگاه کنیم ولی خدا نگاه کردن به بعضی از چیزها را منع کرده است.

امیرالمومنین می فرماید: خدایا برای عزت من همین بس است که بنده ی تو باشم.( این تعریف شخصیت است) شخصیت ما وقتی بزرگ است که هرچه خدا می گوید ما به آن گوش می کنیم . پسر آقا شیخ حسن نخودکی تعریف می کردند که من به بیرون رفته بودم و همانطور که نگاه می کردم چشمم به دختری افتاد که حجاب نداشت. بعد به خانه آمدم . پدرم به من گفت که چرا به دختر مردم نگاه کردی؟ گفتم : پدر چشمم افتاد. پدرم گفت که تو آنجا چکار داشتی که نگاه کردی ؟ مثلا آقا پسری به مانتو فروشی نگاه می کند، چرا این کار را انجام می دهد؟ آیا کاری دارد ؟شما می توانید نگاه های تان را مدیریت کنید. ما نباید به جایی که کار نداریم ،نگاه کنیم .

آیا می شود که انسان آنقدر نگاه کند که به حد اشباع برسد ؟ما باید حرف کسی که این نعمت نگاه را به ما داده است گوش کنیم .حالا ممکن است که فردی بگوید ما می خواهیم حرف خودمان را گوش کنیم. بعضی ها مقوله نگاه را اشتباه تعریف می کنند. نگاه ناشکرترین عضو بدن است. روایت داریم :به درخواست چشم پاسخ ندهید زیرا هر چقدر به درخواست چشم پاسخ می دهید حریص تر می شود.

بعضی چیزها برای انسان عادی می شود ولی کسی که نگاهش کنترل نشده است وقتی زیاد نگاه می کند به چیزهای بالاتر از آن حریص  می شود. یعنی نگاه عادی شده است و نگاه شان تنوع طلب می شود. ممکن است که این فرد مجبور بشود از طریق راههای ناجوانمردانه به نگاهش پاسخ بدهد .مثلا فردی که خوراکش را کنترل نمی کند و همه چیز می خورد، دل درد می گیرد ولی باز وقتی سر سفره می نشیند همان کار را تکرار می کند .این فرد چاق می شود و غذای بیشتری را می طلبد. پس این تحلیل که نگاه کردن عادی می شود اشتباه است .بعضی از افراد می گویند که ما قبلا از نگاه کردن به همسرمان لذت می بردیم ولی الان این لذت را نمی بریم زیرا نگاه شان را کنترل نکرده اند.

راه کار دیگر این است که ما باید عشق بزرگی مثل خدا را وارد دل مان بکنیم تا آن عشق ازدل ما بیرون برود. روایت داریم که محبوب من نمی شود بنده ای که راه کاری محبوب تر از واجبات انجام بدهد. همه ی ما باید عاشق بشویم. انسان عاشق آفریده شده است ولی معشوق را اشتباه انتخاب کرده است . اگر عشق خدا در دل ما وارد بشود عشق های دیگر بیرون می رود .

ما چکار کنی که عاشق خدا بشویم ؟این راه کار به دین اسلام اختصاص دارد .همه ی ما نیاز به عشق داریم .بیشتر مشکلاتی که ما داریم بخاطر این است که عاشق خدا نیستیم .اگر ما بدانیم که با حلم ورزیدن خدا از دست ما راضی می شود، راحت تر حلم می ورزیم .کسانی که زندگی سخت را تحمل می کنند عاشق خدا هستند.عشق و محبت خدا ضرورت است . در قرآن داریم : کسانی ایمان دارند که خدا را خیلی دوست دارند.  

یکی از راههای کسب محبت خدا، خدمت به مردم است .خدا می فرماید :این مخلوقات خانواده ی من هستند، محبوب ترین بنده نزد من انسانی است که لطف بیشتر به مخلوقات من دارد .

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده